وبلاگ رسمی علی ترکاشوند | ||
|
چوب كبريت
چوب كبريت سر دارد ، اما مغز ندارد . بنابراين هر موقع كه برخورد كوچكي به وجود مي آيد ، چوب كبريت به سرعت مشتعل و شعله ور مي شود . اثرات اين شعله ور شدن مي تواند ويران كننده و مخرب باشد . آتش آن مي تواند خيلي از چيزها را احاطه كند و سبب ويراني و تباهي مي شود .
برچسبها: دانستنی های عجیب در دنیا ۱٫ جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است. ۲٫ تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای ۱۵ برای تقلب به
زندان فرستاده می شوند. ۴٫ مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال ۷۹ در عراق ممنوع بود. ۵٫ در ایسلند زمانی داشتن سگ خانگی ممنوع بود. ۶٫ در آریزونای آمریکا، کشتن و شکار شتر ممنوع است. ۷٫ در تایلند همه سینما رو مجبورند هنگام پخش سرود ملی قبل از شروع فیلم قیام
کنند. ۸٫ در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک مردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده
است یا نه، ممنوع است. ۹٫ در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان ۵۰۰ دلار جریمه دارد و قبل از خارج شدن
ازخانه حتما باید لباس زیر پوشیده
باشید. ۱۰٫ در سال ۱۸۸۸ در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف
می کرد تا زمان رد شدن ماشین از
کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به
صدا درآورند. ۱۱٫ در قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین
خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام
محکوم می شد. ۱۲٫ در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت شلوار نپوشیدن شخصیت
اصلیت سریال ممنوع بود. ۱۳٫ تا سال ۱۹۸۴، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست ۱۵۰۰ نفری
در روزهای ناپلئون بطور رندوم انتخاب
کنند. ۱۴٫ در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم
دستگیر شود، به زندان محکوم می
شود. ۱۵٫ اتریش اولین کشوری بود که مجازات مرگ را در سال ۱۷۸۷ حذف کرد. ۱۶٫ صد ها سال پیش هر فردی که قصد داشت از کشور خارج شود، به سرعت اعدام
می شد. ۱۷٫ در طول جنگ جهانی اول هر سربازی که به همجنس بازی متهم می شد، اعدام
می شد. ۱۸٫ در زمان حکومت طالبان در افعانستان، پوشیدن جوراب سفید برای زنان به علت
تحریک آمیز بودن آن برای مردان
ممنوع بود. در ضمن ماموران پلیس دستور داشتند
پنجره خانه ها را با رنگ سیاه بپوشانند
تا زنان حاضر در خانه ها دیده نشوند. ۱۹٫ در ۲۴ ایالت آمریکا صغف حنسی عامل اصلی طلاق است. ۲۰٫ در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس، هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب،
برای ماموران آتش نشانی ممنوع است. ۲۱٫ در انگلستان، سر لاشه هر نهنگی که پیدا شود متعلق به پادشاه اشت و دم آن
متعلق به ملکه. ۲۲٫ در فرانسه صدا زدن خوک با نام ناپلئون ممنوع است. ۲۳٫ در ویکتوریای استرالیا پوشیدن شلوارک های صورتی تحریک آمیز در غروب های
شنبه ممنوع است. ۲۴٫ در ویکتوریای استرالیا، تنها متخصصان برق اجازه تعویض لامپ برق را دارند. ۲۵٫ در انگلستان چسباندن برعکس تمبر حاوی عکس ملکه، نشانگر خیانت و پیمان شکنی با سلطنت است. ۲۶٫ در ورمونت، زنان تنها با اجازه کتبی همسرانشان حق استفاده از دندان مصنوعی را دارند. ۲۷٫ در واشنگتون، وانمود کردن به داشتن خانواده پولدار ممنوع است. ۲۸٫ در منطقه کنورسویل ویسکانسین آمریکا، مردان در هنگام اوج لذت شهوانی (ارگاسم) همسرانشان حق تیراندازی ندارند. ۲۹٫ در اوهایو آمریکا, ماهیگیری در زمان مستی ممنوع است. ۳۰٫ در اندونزی مجازات استمنا, مرگ است. ۳۱٫ در بخش اروکای ایالت نوادا، بوسیدن زنان توسط مردان سبیلو ممنوع است. ۳۲٫ در میامی آمریکا، تقلید کردن رفتار جانواران ممنوع است. ۳۳٫ در لوای آمریکا، بوسیدن بیش از ۵ دقیقه مجاز نیست. ۳۴٫ زمانی در کشور سوئیس، محکم بستن در خودرو جرم به حساب می آمد. ۳۵٫ در روآتای ایتالیا، عبور افراد غیر مسیحی از ۲۰ متری کلیسا ممنوع است. اما عبور بزرگراهی از فاصله ۱۵ متری کلیسای آن منطقه موجب دردسر پلیس شده بود، زیرا امکان توقف حودرو ها در آن منطقه بزرگران برای چک کردن مسیحی بودن یا نبودن شان وجود نداشت. ۳۶٫ در سوئیس داشتن یک پناهگاه برای شهروند الزامی است. دانستنی های جالب پزشکی کلیه و سنگ کلیه خوردن آب انگور خطر ابتلا به سنگ کلیه را در افراد مستعد ، ۴۴ درصد افزایش می دهد. مغز
مغز هنگام خواب ، فعال تر از وقتی
است که شما تلویزیون می بینید. رشد ناخن ها
ناخن انگشت وسط زودتر از ناخن شست
رشد می کند. انسان در د
ناپلئون و قرآن برچسبها: شب اول قبر به روایت شاهد زنده علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» میگفت: این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه میكرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند. هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد میزد: من از مادرم جدا نمیشوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تختهای بپوشانند و دریچهای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. پرسیدند چرا این طور شدهای؟ در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد مادرم شدند و او جواب میداد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است. تا این كه پرسیدند: امام تو كیست؟ آن مرد محترم كه در وسط ایستاده بود گفت: «لَسْتُ لَها بِاِمامِ؛ من امام او نیستم» در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند كه آتش آن به سوی آسمان زبانه میكشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع كه میبینید كه همه موهای سرم سفید شده در آمدم.
مرحوم قاضی میفرمود:
چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند، تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و
شیعه شدند (زیرا این واقعه با مذهب تشیع تطبیق میكرد و آن شخصی كه همراه با فرشتگان
بوده و گفته بود من امام آن زن نیستم، حضرت علی (علیه السلام) بودهاند) و خود آن دختر،
جلوتر از آنها به مذهب تشیع اعتقاد پیدا كرد. برچسبها:
داستان عاشقانه کلاغ ! (جالب) یه روزی آقای کلاغ ، ***** یا به قول بعضیا زاغ رو دوچرخه پا میزد، ***** رد شدش از دم باغ پای یک درخت رسید ،***** صدای خوبی شنید نگاهی کرد به بالا ،***** صاحب صدا رو دید یه قناری بود قشنگ ، *****بال و پر ، پر آب و رنگ وقتی جیک جیکو میکرد ،***** آب میکردش دل سنگ
قلب زاغ تکونی خورد ،***** قناری عقلشو برد توی فکر قناری ، ***** تا دو روز غذا نخورد روز سوم کلاغه ، ***** رفتش پیش قناری گفتش عزیزم سلام ، ***** اومدم خواستگاری نگاهی کرد قناری ، ***** بالا و پایین، راست و چپ
پوزخندی زد به کلاغ ،***** گفتش که عجب! عجب
منقار من قلمی ،***** منقار تو بیست وجب
واسه چی زنت بشم؟***** مغز من نکرده تب
کلاغه دلش شیکست ،***** ولی دید یه راهی هست
برای سفر به شهر ،***** بار و بندیلش رو بست
یه مدت از کلاغه ،***** هیچ کجا خبر نبود
وقتی برگشت به خونه *****از نوکش اثر نبود
داده بود عمل کنن ، ***** منقار درازشو
فکر کرد این بار میخره ،***** قناریه نازشو
باز کلاغ دلش شیکست ،***** نگاه کرد به سر و دست
آره خب، سیاه بودش! ***** اینجوری بوده و هست
دوباره یه فکری کرد ، ***** رنگ مو تهیه کرد
خودشو از سر تا پا ،*****رفت و کردش زرد زرد
رفتش و گفت: قناری!***** اومدم خواستگاری
شدم عینهو خودت ،***** بگو که دوسم داری
اخمای قناریه ،***** دوباره رفتش تو هم کلهمو نگاه بکن ،***** گیسوهام پر پیچ و خم
موهای روی سرت ،***** وای که هست خیلی کم
فردا روزی تاس میشی!***** زندگیمون میشه غم
کلاغ رفتش خونه *****نگاه کرد به آیینه
نکنه خدا جونم !*****سرنوشت من اینه؟!
ولی نا امید نشد ،*****رفت تو فکر کلاگیس
گذاشت اونو رو سرش ، *****تفی کرد با دو تا لیس
کلاه گیسه چسبیدش ،***** خیلی محکم و تمیز
روی کلهی کلاغ ،***** نمیخورد حتی لیز نگاه که خوب میکنم ،***** میبینم گردنتو
یه جورایی درازه ، ***** نمیشم من زن تو
کلاغه رفتشو من ،***** نمیدونم چی جوری
وقتی اومدش ولی ، ***** گردنش بود اینجوری
خجالت نمیکشی؟*****واسه گوشتای شیکم!؟
دوست دارم شوهر من ، *****باشه پیمناست دست کم!
دیگه از فردا کلاغ ،*****حسابی رفت تو رژیم
میکردش بدنسازی ، *****بارفیکس و دمبل و سیم
بعدش هم میرفت تو پارک ،*****میدویید راهای دور
آره این کلاغ ما ،*****خیلی خیلی بود صبور واسه ریختن عرق ، *****میکردش طناببازی
ولی از روند کار ، *****نبودش خیلی راضی
پا شدی رفتش به شهر ،***** دنبال دکتر خوب
دو هفته بستری شد ، *****که بشه یه تیکه چوب
قرصای جور و واجور ،*****رژیمای رنگارنگ
تمرینهای ورزشی ، *****لباسای کیپ تنگ
آخرش اومد رو فرم ،*****هیکل و وزن کلاغ
با هزار تا آرزو ، *****اومدش به سمت باغ وقتی از دور میومد ، *****شنیدش صدای ساز
تنبک و تنبور و دف ، *****شادی و رقص و آواز
دل زاغه هری ریخت !***** نکنه قناریه؟
شایدم عروسی *****بازای شکاریه دیدش ای وای قناری ، *****پوشیده رخت عروس
یعنی دامادش کیه؟*****طاووسه یا که خروس؟
هی کی هست لابد تو تیپ ، *****حرف اولو میزنه!
توی هیکل و صورت ، *****صد برابر منه
کلاغه رفتشو دید ،*****شوهر قناری رو
شوکه شد ، نمیدونست، *****چیز اصل کاری رو!
میدونین مشکل کار ،***** از همون اول چی بود؟
کلاغه دوچرخه داشت ،*****صاحب بی ام و نبود برچسبها:
روی این بیستون ناساز و ناهموار
فقط يه ايراني ميتونه وقتی میره مهمونی فوری از صاحبخانه بپرسه اینجا متری چند ؟ با یک فوت ضد عفونی کنه ! بعد از مهاجرتش به یه کشور دیگه زبان یاد بگیره، وارد دانشگاه بشه تازه شاگرد اول کلاس هم بشه! ![]() رو لیس بزنه ولی بعد وقتی مهمونی تموم میشه همینطوری دیس دیس غذا بریزه تو سطل اشغال!!! ![]() با وجود این همه نداری و بیکاری و تورم وقتی مهمون واسش میاد سعی کنه بهترین پذیرایی کنه و بهترین غذارو بزاره واسه مهمونش تا یه وقت جلوش شرمنده نشه. ![]() بعد اگه بهش بگی ساعت چنده؟ موبایلشو در بیاره و ساعت رو اعلام کنه! ![]() طوری از بهشت و جهنم و حیات پس از مرگ صحبت کنه که انگار تور لیدر و هفته ای دوبار میره!
![]() یکی رو که هیچ دخلی به فوتبال نداره از رییسی ستاد سوخت بذاره مدیرعامل یه باشگاه ورزشی! ![]() اسم فیلمارو با شخصیت اصلیش صدا کنه! ![]() تو لاین سرعت پنچرگیری کنه!!! ![]() یه تیکه نون رو زمین میبینه تو دلش بگه نعمت خداست و نتونه بی تفاوت از کنارش رد بشه و برداره بوسش کنه بذاره کنار یه درخت تا گنجیشک ها بیان بخورنش ![]() شبا که واسه دستشویی رفتن بیدار میشه سر راه در یخچال رو باز کنه توشو نگاه کنه بعد در ببنده و بره بخوابه!
![]() ولی خودشو با روزنامــه باد بــزنــه! ![]() واسه خودش ساک دستی درست کنه! ![]() ساعت تمام از تاریخ و مردم و آب و هوای کشورش تعریف کنه که خارجیه واسش سوال پیش بیاد که پس چرا اومدی اینجا؟! ![]() وقتی از یک چیزی اعم از شخص یا شغل یا قومیتی ضربه ای میخوره، دیگه نظرش در مورد همه اونجوری میشه! مثلا دخترا همه بی احساسن پسرا همه خائنن اصفهانی ها همه خسیسن موتور سوارا همه بی فرهنگن ![]() با هزار بدبختی کنکور ارشد شرکت کنه و قبول شه بعد خانوادش بگن چون شهرستانه نمی خواد بری! ![]() خودشو از دکتر بیشتر بگیره! ![]() به پیـــاده رو ها فحـــش بده و وقـــتی پیـــاده میره جایی به راننــــــده ها فحـــش بده! ![]() از حق اجتماعی خودش فقط در صف نانوایی و تاکسی دفاع کنه
اینم عکس از سرای مشیر شیراز
اینم از حافظیه
برچسبها: دخترای عزیزی که میگن پسرا همه مثله همن
کسی مجبورتون نکرده بود همه رو امتحان کنید !
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم چند روز پیش داشتم از یکی از شهرکهای اطراف۰۰۰۰۰۰۰
عبور میکردم که با دیدن این صحنه
جفت پا پریدم رو ترمز.
نه بابا ، تو روز روشن وسط خیابون؟!!
![]() ![]() ![]() .
واسه همین رفتم جلو که از نزدیک ببینمش.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
...
.
.
.
.
.
.
.
![]() .
.
خوب،
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
![]() بعله درست حدس زدید
شهرداری در یک اقدام عجیب
روی درختها برچسب چسبونده
بی جنبه راستشو بگو اولش به چی فکر کردی
اینم عشوه شتری !!!!!!!!!!!!
![]() برچسبها:
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست
برخیز تا بگریند
برای دوست داشتن وقت لازم است
اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است
چه داروی تلخی است
وفاداری به خائن
از الان تا هفته ی آینده تو این وب عروسیه پنجشنبه ی همین هفته قراره یه اتفاقات خوبی بیفته شما هم دعوتین کرمانشاه طاق بستان باغ سرو نقره ای هرکی تونست بیاد
نمیدونم چه خبره امروز هر وبی رو که باز کردم یا میخواست خداحافظی کنه و بره یا رفته بود خودمم هزاربار این کارو کردم اما بچه ها نزاشتن آدم عصبانیه یه چیزی میگه اما بازم دلش واسه همه چی تنگ میشه بزارین یه چیزی بگم یه بنده خدایی بود که اول به وبلاگ میگفت سایت اما حالا میگه تو بلاگت کامنت گذاشتم چرا نخوندی ؟
عجب دنیای خرابیه میگن آب که سربالا به قورباغه ابو عطا میخونه
برچسبها:
از دل برود هر آنکه از دیده برفت
آدمك آخر دنیاست بخند آدمك مرگ همین جاست بخند دست خطی كه تو را عاشق كرد شوخی كاغذی ماست بخند آدمك ساده نشی گریه كنی كل دنیا سراب است بخند آن خدایی كه بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند
سلامت را نميخواهند پاسخ گفت
برچسبها:
اومدي شبيه بارون دله من خسته خاكه واسه اون نم نمه چشمات نميدوني چه هلاكه نمي دوني ، نميدوني واسه من چقدر عزيزي شايدم مي دوني اما منو باز به هم ميريزي نمي دونم چه رازيه كه تو چشمات خونه كرده هر چي هست اونقدر قشنگه كه منو ديوونه كرده
زلال که باشی دیگران سنگ های کف رود خانه ات را می بینند ...! بر میدارند و نشانه میروند درست سوی خودت.
آدم گاهی تهی می شود..... خالی میشود.... دلش یک گوش می خواهد که فقط برایش حرف بزند. دلش می خواهد زیر دوش آب ریز ریز برای خودش اشک بریزد. دلش می خواهد... زیر باران ساعت ها قدم بزند و خیس شود. دلش می خواهدبرود....ولی نرسد! دلش می خواهد چشمانش را ببندد.... به هیچ چیز فکر نکند! آدم گاهی دلش یک آغوش امن می خواهد
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد كه وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش ! هستی !؟
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد
که خودت انگشت به دهان می مانی
فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...
و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...
شاید از خودت ... شاید ...
بگین بباره بارون دلم هواشو کرده
بگین که برنگرده
بهش بگین بُریدم
خرابُ درب و داغون
از عاشقا گریزون
بهش بگین بُریدم
برای دلم گاهی مادری مهربان میشوم دست نوازش برسرش میكشم ... میگویم:غصه نخور،میگذرد.. برای دلم گاهی پدرمیشوم خشمگین میگویم: بس كن دیگربزرگ شدی گاهی هم دوستی میشوم مهربان دستش رامیگیرم میبرمش به باغ رویا.. دلم،ازدست من خسته است
دفتری بود که گاهی من و تو
نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!
برچسبها: |
|