وبلاگ رسمی علی ترکاشوند
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ رسمی علی ترکاشوند و آدرس معارف.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. Just For Transfer To AVAFBLOG

 





فیزیک‌دانان با 5 حالت ماده یعنی جامد، مایع، گاز، پلاسما و چگالش بوز-اینشتین آشنایی دارند. اکنون به نظر می‌رسد که دانشمندان در شرف کشف نوع جدیدی از ماده هستند که تماما بر اساس ریاضیات بنا شده است.

به گزارش نیو ساینتیست فیزیک‌دانان اکنون با پنج حالت ماده یعنی جامد، مایع، گاز، پلاسما و چگالش بوز-اینشتین آشنایی دارند. اکنون به نظر می‌رسد که دانشمندان در شرف کشف گروه کاملا جدیدی از ماده هستند، ماده‌ای که تماما بر اساس ریاضیات بنا شده است......... متن کامل در ادامه


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:12 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

مجمع عمومی ملل متحد قطعنامه نامگذاری سال ۲۰۱۱ با عنوان سال جهانی شیمی را تصویب کرد که بر اساس آن در این سال علاوه بر تاکید بر اهمیت شیمی در حفظ و پایداری منابع طبیعی، از فعالان این حوزه نیز قدردانی خواهد شد.

به گزارش خبرنگار مهر.... متن کامل در ادامه مطلب


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:12 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
محلولها ، مخلوطهایی همگن هستند. محلولها را معمولا بر حسب حالت فیزیکی آنها طبقه بندی می‌کنند محلولهای گازی ، محلولهای مایع و محلولهای جامد. بعضی از آلیاژها محلولهای جامدند؛ سکه‌های نقره‌ای محلولهایی از مس و نقره‌اند و برنج محلولی جامد از روی در مس است. هر آلیاژی محلول جامد نیست، بعضی از آلیاژها مخلوطهایی ناهمگن اند. محلولهای مایع متداولترین محلولها هستند و بیشترین کاربرد را در بررسیهای شیمیایی دارند. هوا هم مثالی برای محلولهای گازی می‌باشد.
ادامه متن  مقاله در ادامه مطلب


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:12 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
با امید به اینکه دیدن این تصاویر متحرک شما عزیزان را در یادگیری هر چه عمیق تر مطالب بسیار جذاب شیمی یاری دهد.

برای اجرا باید برنامه فلش روی رایانه شما نصب باشد:دانلود برنامه فلش

توجه کنید که به علت سرعت پایین اینترنت ممکن است اجرای آنهادو سه دقیقه طول بکشد!

آزمایش ورقه طلای رادرفورد(شیمی ۲)

آزمایش پرتوزایی رادرفورد(شیمی۲)

طیف نشری خطی اتم هیدروژن(شیمی۲)

حل شدن نمک طعام در آب(شیمی۱)

تغییر دما و جنبش ذرات ماده (شیمی ۱ )

مانومتر ( فشار سنج )  (شیمی ۱ )


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:12 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

 بارم بندی زیر مربوط به بخش نامه ارسالی چند سال قبل می باشد. اما از آن جا که که در چند

سال اخیر کتاب های درسی تغییر چندانی نکرده اند، هنوز این بخش نامه قابل استناد می باشد.

 

 

درس شیمی 1 و آزمایشگاه

 

 

بخش

نوبت اول

نوبت دوم

شهریور

اول

12

2.5

5

دوم تا ابتدای ص 64

8

2.5

5

دوم از ص 64 تا آخر فصل

-

4

سوم

-

5.5

5

چهارم

-

5.5

5

جمع

20

20

20

 

دانش آموزان عزیز برای مشاهده بارم بندی تمام چهار ساله دبیرستان به ادامه مراجعه کنید


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:12 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

کار و اشتغال در سیره پیامبر اعظم صلی‏ الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم
اشاره:«اشتغال» امروزه در جامعه ما، یکی از مسائل اساسی و موضوعات مورد بحث می‏باشد، و هرکس نسبت به فراخور حالش و براساس رشته تخصصی و اندیشه‏های خود، در مورد چگونگی اشتغال جوانان و آداب و شیوه‏های کار، علل و انگیزه‏های بیکاری، انواع مشاغل، اولویت انتخاب شغل‏ها و... سخن گفته و بحث می‏کند.
اشتغال به کارهای مفید و مورد نیاز جامعه، دارای اثرات و نتائج قابل توجه برای همه افراد جامعه اسلامی است که از جمله آن‏ها می‏توان به فوائد زیر اشاره نمود:
1.زمینه رستگاریاساساً کار و اشتغال در بینش توحیدی اسلام، یک ارزش محسوب می‏شود و تلاش بیشتر در کارهای دنیوی و اخروی، زمینه سعادت و رستگاری افراد را در دنیا و آخرت فراهم می‏نماید و آنان را تا درجه جهادگران در راه خداوند بالا می‏برد. رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م می‏فرماید: «اَلْکادُّ عَلی عِیالِهِ کَالمُجاهِدِ فی سبیل اللّه1؛ کسی که برای تأمین معاش خانواده‏اش تلاش می‏کند، همانند مجاهد در راه خداست.»
2.تأمین مخارج زندگییک مسلمان با پیش گرفتن کسب حلال، مخارج زندگی خود را تأمین نموده و تا حدودی از فقرِ اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی خود و جامعه می‏کاهد.
3.وسیله ارتباط سالماشتغال به کار، افراد را در زندگی تحت یک برنامه منظم و منسجم قرار داده و آنان را در روابط اجتماعی و معاشرت با دیگران یاری می‏نماید.
4.آرامش روح و وجدانتمام کسانی که به کارهای مفید اقتصادی اشتغال دارند و بر اساس احساس وظیفه به شغل مناسب و آبرومندانه خود می‏پردازند؛ علاوه بر این که آرامش روح و روان و وجدان خود را فراهم می‏کنند، به نوعی تفریح نیز می‏پردازند؛ هم چنان که افراد سُست عنصر و بیکار معمولاً به اضطراب و افسردگی و عذاب وجدان دچار هستند.
5.بیدار نمودن روحیه خلاّقیتاشتغال به کسب‏های مورد علاقه، روحیه ابتکار و خلاقیت را در افراد زنده کرده و استعدادهای درونی آنان را شکوفا نموده و انسان را متوجه نیروهای نهفته در اندرون خود می‏سازد. و به این ترتیب، مفید و مؤثر بودن خود را باور نموده و اعتماد به نفس در او تقویت می‏شود. چنین فردی با روحیه سرشار از عشق به کار، از زندگی خود لذّت برده و برای رسیدن به اهداف عالی تلاش می‏کند.6.تثبیت موقعیت اجتماعیاشتغال به کار مفید و مورد نیاز جامعه، راه رسیدن به موقعیت اجتماعی یک فرد مسلمان می‏باشد و شغل او هر قدر از نیازهای جامعه بکاهد و موجب تقویت و استقلال و آزادی و عزّت مسلمانان گردد، همان مقدار موقعیت اجتماعی صاحب شغل در میان افراد جامعه اسلامی، بیشتر و بالاتر خواهد بود.
خداوند می‏فرماید: «وَ اَنْ لَیْسَ لِلانْسانِ اِلاّ ما سَعی»(2)؛ و این که برای انسان بهره‏ای جز سعی و تلاش او نیست.7.جلوگیری از مفاسدبیکاری افراد، موجب ضررهای جبران‏ناپذیر و دارای مفاسد بی‏شمار برای اجتماع مسلمانان است؛ به این معنا که یک فرد با انتخاب یکی از مشاغل مورد نیاز جامعه و اشتغال به آن، باری از دوش مردم و مسئولین برمی‏دارد و در مقابل، فرد بیکار نه تنها مشکلی را در جامعه حل نمی‏کند بلکه خود، مشکل آفرین و سربار جامعه اسلامی نیز می‏شود و علاوه بر این که نیرویی هدر رفته، نیروهای دیگری را به خود مشغول خواهد کرد.
با توجه به نکات فوق در این نوشتار، اشتغال و موضوعات مربوط به آن در سیره و سخن حضرت رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م ، مورد بحث قرار گرفته است. اهمیّت کار در سیره پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م فعالیت‏های اقتصادی افراد، ارزش بالایی دارد. آن حضرت کارگران و تولیدکنندگان در عرصه اقتصادی را چنان تشویق می‏کند که در طول تاریخ جوامع بشری، هیچ فرقه و مذهبی چنین جایگاهی برای اساسی‏ترین رکن جامعه، یعنی تأمین کنندگان حیاتی‏ترین کالای اقتصادی، قائل نشده‏اند.
انس‏بن مالک می‏گوید: هنگامی که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م ازجنگ تبوک برمی‏گشت، سعد انصاری ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامی که رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م با او دست داد، لمس دست‏های زِبْر و خشنِ مرد انصاری، حضرت خاتم الانبیاء صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م را تحت تأثیر قرار داد. برای همین، از او پرسید: چرا دست‏های تو این چنین کوفته و خشن می‏باشد؟ آیا ناراحتی خاصّی به دستان تو رسیده است؟
عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من، بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله‏ی آن‏ها زحمت می‏کشم و مخارج خود و خانواده‏ام را تأمین می‏نمایم.
«فَقَبَّلَ یَدَهُ رسولُ اللّهِ صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م و قالَ: هذِهِ یَدٌ لا تَمَسُّها النّار؛ پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م دست او را بوسیده و فرمود: این دستی است که آتش (جهنم) آن را لمس نخواهد کرد.»3
نکوهش افراد سست عنصررسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م گاهی با جوانان سالم و نیرومندی مواجه می‏شد. بازوهای ستبر و اندام مناسب آنان، موجب شگفتی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م می‏گشت. آن حضرت با آنان احوال پرسی نموده و از وضعیت زندگی و شغلشان سؤال می‏نمود، اگر در جواب گفته می‏شد که: وی فردی بیکار است و هیچ گونه شغلی ندارد؛ آن بزرگوار ناراحت می‏شد و می‏فرمود: «سَقَطَ مِنْ عَیْنی؛ از چشمم افتاد.» (فرد بیکار در نظر من ارزشی ندارد.) اطرافیان می‏پرسیدند: یا رسول اللّه! چرا این افراد را دوست نمی‏دارید؟ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م می‏فرمود: برای این که اگر مؤمن شغلی نداشته باشد که با آن امرار معاش کند، برای امرار معاش، از دین خود خرج خواهد نمود.4

آن حضرت در گفتاری حکیمانه، افراد تنبل و بی‏حال را که تن به کار نمی‏دهند و می‏کوشند که از دست رنج دیگران بهره‏مند شوند، مورد نکوهش و سرزنش شدید قرار داده، می‏فرماید: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ اَلْقی کَلَّهُ عَلَی النّاسِ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ یَعُولُ؛ از رحمت خدا دور است، از رحمت خدا دور است کسی که بار زندگی خود را به گردن مردم بیندازد. ملعون است، ملعون است کسی که اعضای خانواده‏اش را (در اثر ندادن نفقه) تباه کند.»5

البته سیره و سخن پیامبراکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م در مورد افراد بیکار ـ که با بهانه‏های واهی فرصت‏های شغلی را از دست می‏دهند ـ حاوی نکته مهمی است و آن، این که بیکاری ریشه بسیاری از مشکلات و گرفتاری‏ها در زندگی یک جوان فعال و پر انرژی است. زیرا اگر یک فرد مسلمان مخارج زندگی خود را با فعالیت‏های اقتصادی سالم و اشتغال به یک کسب پاکیزه و حلال، تأمین نکند به ناچار برای تأمین زندگی‏اش ارزش‏های دینی را زیر پا گذاشته و به راه‏های فریبنده که به ظاهر سود سرسام آوری هم دارند، کشیده خواهد شد. و این، مصداقی از همان امرار معاش از راه دین و ایمان است که در کلام پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م بود.
گذشته از این، بیکاری یک فرد نه تنها موجب از میان رفتن استعدادهای درونی وی می‏شود و او را به فردی تن پرور و بی‏خاصیت مبدل می‏سازد، بلکه به عنوان یک معضل و بیماری اجتماعی، یک جوان مسلمان و پاک و سالم را، دچار انواع مفاسد اخلاقی و اجتماعی و بیماری‏های روحی خواهد ساخت.
در حقیقت یک عضو فعال و پر انرژی که از سرمایه‏ها و ذخایر خدادادی جامعه اسلامی است و باید به عنوان سرباز جامعه عمل کند، سربار جامعه خواهد شد؛ به همین دلیل پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وس٠ ?م بیکاری را برای یک جوان خطرناک می‏داند.


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:11 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

منظور از کار مضاعف و همت مضاعف کمی نیست، کیفی استمقام‌ معظم‌ رهبری‌ و فرماندهی‌ کل‌ قوا امسال‌ را سال‌ همت‌ مضاعف‌ و کار مضاعف‌ قرار دادند.در متن‌ فرمایشات‌ ایشان‌ آمده‌ که‌ کار جدید، کار بهتر؛ یعنی هم کار بیشتر و هم‌ بهره‌وری‌ بیشتر. البته این‌ مضاعف‌ بودن به‌ معنای‌ دقیقاً دو برابر نیست‌ که‌ کسی‌ بگوید من‌ که‌ دوازده‌ ساعت‌ کار می‌کردم‌ حالا باید بیست‌ و چهار ساعت‌ کار کنم؛ نه‌، منظور کمی‌ نیست‌، منظور کیفی‌ است.
ممکن‌ است‌ شما فکرتان‌ را به کار بیندازید، بهره‌وری‌ کارتان‌ را ده‌ برابر کنید. ممکن‌ است‌ شما نیت‌تان‌ را اصلاح‌ کنید، ممکن‌ است‌ شما تصمیم‌ بگیرید به‌ نواندیشی‌، بازنگری‌، اصلاح‌ امور، ابتکار، ابداع‌ و راه‌ نو و این‌ها آثار چندین‌ برابر برکارتان‌ بگذارد. این‌ها بی‌جهت‌ نیست‌، حقیقت‌هایی‌ است‌ که‌ در پیشگاه‌ خدای‌ متعال‌ وجود دارد. این‌که‌ حضرت‌ رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرماید که‌ شما سه‌ تا تسبیحات‌ اربعه‌ بگوئید ثواب‌ یک‌ عمره‌ دارد، زیارت‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسین (علیه السلام) ثواب‌ هزار حج‌ دارد یا خداوند صدقات‌ را مضاعف‌ و ربا را نابود می‌کند، این‌ها حقیقت‌ است‌.
ویژگی معصومین‌ (علیهم‌ السلام)‌ این‌ است‌ که‌ اراده‌ آن‌ها‌ منطبق‌ بر اراده‌ خداوند متعال‌ است‌، یعنی‌ امام‌ زمان‌ (علیه‌ السلام‌) می‌فرمایند "قلوبنا اوعیه‌ مشیة‌ الله"، یعنی قلب‌ ما ظرف‌ مشیت‌ خداست‌. این‌ است‌ که‌ معصومند، چون‌ اصلاً کاری‌ نمی‌کنند و به‌ چیزی‌ نمی‌اندیشند جز آن‌چه‌ خداوند متعال‌ می‌خواهد و چون‌ عالم‌ کامل‌ به‌ علم‌ الهی‌ و دین‌ الهی‌ و صاحب‌ اراده‌ کامل‌ و انسان‌ کامل‌ هستند؛ بنابراین معصوم‌ بودن آن‌ها‌ بدیهی‌ است. معصوم‌ بودن‌ یک‌ چیزی‌ نیست‌ که‌ خداوند متعال‌ به‌ ائمه‌ اعطا فرموده‌، باشد بلکه معصوم‌ بودن‌شان‌ به‌ خاطر انسان‌ کامل‌ بودن‌، عالم‌ بودن‌ و قلب‌شان‌ ظرف‌ مشیت‌ الهی‌ بودن‌ است‌ که‌ معصومند، یعنی عملاً معصومند و حرفی‌ که‌ می‌زنند، حرف‌ خداست‌ و این‌که‌ خدا واجب‌ کرده‌ که‌ ما به‌ حرف‌ معصوم‌ عمل‌ کنیم‌، به‌ خاطر این‌ است‌ که‌ حرفی‌ که‌ معصومین‌ علیهم‌السلام‌ می‌زنند همان‌ حرف‌ خداست‌ و از اراده‌ خدا برخاسته‌ است.
این‌که‌ ما تکالیف‌ دینی‌مان‌ را از ولایت‌ اهل‌ البیت‌ می‌گیریم‌، فقها از قرآن‌ کریم‌ و روایات‌ اهل‌ بیت‌ استنباط‌ می‌کنند که‌ تکلیف‌ انسان‌ در یک‌ شرایطی‌ چیست‌، به‌ خاطر این‌که‌ می‌روند ببینند در مشیت‌ الهی‌ چه‌ آن‌چه‌ در کتاب‌ الهی‌ آمده‌، چه‌ آن‌چه‌ بر مشیت‌ الهی‌ که‌ در قلب‌ معصومین‌ جای‌ داشته‌ چه‌ چیزی‌ را نوشته‌اند، چه‌ چیزی‌ را فرموده‌اند، چه‌ چیزی‌ را امضاء و چه‌ رفتاری‌ کرده‌اند، در مقابل‌ چه‌ گفتار، عمل‌ و کرداری‌، بر اساس‌ آن‌ مشخص‌ می‌کنند که‌ تکلیف‌ ما این‌ است‌، پس این‌طور‌ نیست‌ که‌ حالا یک‌ کسی‌ پیدا شود، بی‌حساب‌ و کتاب و معلوم‌ نیست‌ از کجا آمده‌، دارد کجا می‌رود یا به‌ کجا وابسته‌ است، بخواهد حرف‌ بزند، حکم‌ بدهد، موضع‌ و تصمیم‌ بگیرد و خیال‌ کند که‌ درست‌ است‌. این‌ مربوط‌ به‌ معصومین‌ است‌ که‌ قلوب‌شان‌ ظرف‌ مشیت‌ الهی‌ است و فقها هم‌ باید از کلام‌ آن‌ها و قرآن‌ استنباط‌ و احکام‌ الهی‌ را صادر کنند و فرد دیگری‌ هم‌ حق‌ این‌ کارها را ندارد.
ما باید از سرچشمه‌ همه‌ چیز را بگیریم.باید همت‌ مضاعف‌ و تلاش‌ کنیم‌، ببینیم‌ که‌ خدا چه‌ می‌خواهد، امام‌ زمان‌(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را چه‌ چیز راضی‌ می‌کند، نایب‌ امام‌ زمان‌ امروز از ما چه‌ می‌خواهد، جهت‌گیری‌مان‌ و نقطه‌ هدف‌ را آن‌جا بگیریم‌ و به‌ خدا توکل‌ کنیم‌، از او کمک‌ بگیریم‌، همه‌ نیروی‌مان‌ را به کار بگیریم‌ و به سمت هدف جهش‌ کنیم؛ این می‌شود همت‌ مضاعف‌.
کار مضاعف‌ یعنی‌ استطاعت‌مان‌ را افزایش‌ بدهیم و هرکس‌، هرطور می‌تواند استطاعتش‌ را افزایش‌ دهد. در روایات‌ عمره‌ آمده‌ که‌ هرکس‌ در حرم‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) انفاق‌ کند خداوند دویست‌ برابر به‌ او پاداش‌ می‌دهد و در روایت‌ دیگری‌ دیدم‌ که‌ هرکس‌ در حرم‌ خدا، در بیت‌ الله الحرام‌ انفاق‌ بکند هزار برابر پاداش‌ دارد؛ بنابراین‌ اگر در میدان‌ عبودیت‌ خدا نیت‌ و همت‌ کردی‌ هزار برابر کارت‌ بهره‌وری‌ پیدا می‌کند و اگر در میدان‌ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) همت‌ کردی‌ دویست‌ برابر و اگر در میدان‌ امام‌ زمان(علیه السلام)‌ اقدام‌ کردی‌ چندصد برابر می‌شود، اما اگر در میدان‌ محیط‌ کار خواستی‌ خودت‌ را نشان‌ بدهی‌، خبری‌ نیست و اگر در میدان‌ فامیل‌ و خانواده‌ و غیره‌ باشد بدتر در میدان‌ نفس‌ باشد نزول‌ می‌کنیم‌.
این‌ است‌ که‌ آدم‌ جلوی‌ چه‌ عظمتی‌ تعظیم‌ بکند. قرآن‌ می‌فرماید: «لله‌ العزه‌ و لرسوله‌ و للمومنین‌» (منافقون‌ / ‌٨) یعنی عزت‌ مخصوص‌ خدا و رسول‌ و اهل‌ ایمان‌ است‌. این یعنی‌ هر کس‌ عزت‌ می‌خواهد راهش‌ این‌ است. مهم‌ این‌ است‌ که‌ این‌ همت‌ و کار مضاعف‌ با چه‌ نیتی‌ در چه‌ میدانی‌، به سوی‌ چه‌ هدفی‌ و برای‌ تعالی‌ چه‌ نظامی‌ و در راه‌ تبعیت‌ از چه‌ کسی‌ و برای‌ عبودیت‌ چه‌ الهی‌ باشد.
نویسنده : سید حسن‌ فیروزآبادی

 


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:11 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

دميري در حيوة الحيوان مي نويسد: روزي حضرت رسول صلي الله عليه و آله در مسافرت به شخصي برخوردند و ميهمان او گرديدند. آن شخص ‍ پذيرائي شاياني از حضرت نمود. هنگام حركت آن جناب فرمود چنانچه خواسته اي از ما داشته باشي از خداوند درخواست مي كنيم تو را به آرزويت نائل نمايد. عرض كرد از خداوند بخواهيد بمن شتري بدهد كه اسباب و لوازم زندگي ام بر آن حمل نمايم و چند گوسفند كه از شير آنها استفاده كنم پيغمبر صلي الله عليه و آله آنچه مي خواست برايش تقاضا نمود، آنگاه رو به اصحاب كرده فرمود اي كاش همت اين مرد نيز مانند عجوزه بني اسرائيل بلند بود از ما مي خواست كه خير دنيا و آخرت را برايش بخواهيم.
عرض كردند داستان پيره زن بني اسرائيل چگونه بوده، آنجناب فرمود، هنگاميكه حضرت موسي خواست با بني اسرائيل از مصر به طرف شام برود راه را گم كردند بهر طرف جستجو نمودند از راه اثري نيافتند. حضرت موسي ترسيد مانند سابق در سرگرداني گرفتار شوند اصحاب خود را جمع نموده پرسيد آيا شما به مردم مصر وعده اي داده ايد كه با رفتن از اين شهر خلف وعده شود. در پاسخ گفتند بلي، چنين از پدران خود شنيده ايم: وقتي حضرت يوسف مشرف به مرگ شد از مصريان تقاضا نمود هر وقت خواستند به شام بروند جنازه ي او را همراه خود ببرند و در كنار قبر پدرش ‍ يعقوب به خاك سپارند. اجداد ما قبول نموده اند حضرت موسي فرمود به مصر برگرديد تا بوعده خود وفا نمائيد و گرنه هرگز از اين سرگرداني نجات نخواهيد يافت. به مصر بازگشتند.
حضرت موسي از هر كس جوياي محل قبر يوسف شد اظهار بي اطلاعي مي نمود به انجناب اطلاع دادند كه عجوزه ايست ادعا دارد من قبر يوسف را مي دانم در كجا است دستور داد او را احضار كنند. فرستاده ي موسي كه پيش پيره زن آمد و او را از جريان مطلع نمود ان زن گفت به حضرت موسي عرض كنيد اگر احتياج به علم من پيدا كرده او بايد پيش من بيايد زيرا ارزش ‍ دانش چنين مقتضي است پيغام پيره زن را به موسي رسانيدند تصديق نمود و از همت عالي و نظر بلند او در شگفت شد پيش آن زن آمد و از محل قبر يوسف استفسار كرد. عجوزه گفت يا موسي علم قيمت دارد من سالها است اين مطلب را در سينه خود پنهان كرده ام در صورتي براي شما اظهار مي كنم كه سه حاجت از براي من برآوري. حضرت فرمود حاجتهاي خود را بگو.
گفت اول آنكه جوان شوم دوم به ازدواج شما درآيم سوم در آخرت هم افتخار همسري شما را داشته باشم.
حضرت موسي از بلند همتي اين زن كه با خواسته خود جمع بين سعادت دنيا و آخرت مي كرد و متعجب شد از خداوند درخواست نمود هر سه حاجت او برآورده شد.
در اين هنگام محل قبر يوسف را به اين شرح افشاء نمود. گفت وقتي يوسف از دنيا رفت مصريان در محل دفن او اختلاف نمودند هر طايفه اي مي خواستند قبر آنجناب در محله ايشان باشد دامنه اختلاف نزديك بود به شمشير منتهي شود براي رفع نزاع قرار شد بدن حضرت يوسف را در تابوتي بلوري بگذارند و روزنه هاي آن را مسدود كنند و تابوت را در داخل نهريكه وارد مصر مي شود دفن نمايند تا آب شهر مصر از روي قبر يوسف بگذرد و در محلات گردش كند هم از فيض قبر او استفاده كنند.
محل قبر را به حضرت موسي نشان داد. موسي تابوت را بيرون آورد و در شش فرسخي بيت المقدس محليكه معروف به خليل قدس است رو بروي قبر يعقوب دفن نمود در كنار قبر حضرت ابراهيم عليه السلام. 
كتاب داستانها و پندها جلد چهارم
  


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:11 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

با گذشت زمان، جلوه هاى تازه اى از اعجاز قرآن آشكار مى شود، كه در گذشته مورد توجه قرار نمى گرفت، از جمله: محاسبات فراوانى كه روى كلمات قرآن، با مغزهاى الكترونیكى انجام شده، و ویژگى هاى تازه اى براى كلمات، جمله بندى ها، و رابطه آن با زمان نزول هر سوره، ثابت كرده است، و آنچه ذیلاً مى خوانید نمونه اى از آن است:پژوهش هاى برخى از دانشمندان محقق امروز، به كشف روابط پیچیده و فرمول هاى محاسباتى بسیار دقیقى منجر شده كه حیرت انگیز است. با یقین به این امر كه نظم علمى دقیقى در ساختمان قرآن است، از طریق بررسى هاى آمارى و به زبان ریاضى، به كشف قواعد دقیق و فرمول هاى ریاضى و منحنى هاى كامل و سالمى توفیق یافته است، كه از نظر اهمیت و شناخت، كشف «نیوتن» در جاذبه را، تداعى مى كند.

یك قرآن شناس بزرگ، نقطه شروع كارش را از این مسأله ساده آغاز كرده است: آیات نازل شده در «مكّه» كوتاه است، و آیات نازل شده در «مدینه» بلند، این یك مسأله طبیعى است كه هر نویسنده یا سخنران ورزیده، طول جملات و آهنگ كلمات سخنش را، بر حسب موضوع سخن تغییر مى دهد: مسائل توصیفى، جملات كوتاه، و مسائل تحلیلى و استدلالى، بلند. آنجا كه سخن تحریكى و انتقادى و یا بیان اصول كلّى اعتقادى است، لحن شعارى مى شود، و عبارات كوتاه. و آنجا كه شروع داستان است، و بیان كلام براى نتیجه گیرى هاى اخلاقى و...، لحن آرام، عبارات طولانى و آهنگ نرم. مسائل طرح شده در «مكّه»، از نوع اول است، و مسائل طرح شده در «مدینه»، از نوع دوم.
با شگفتى فوق العاده مى بینیم: این آیات ـ كه سال نزولشان معلوم است ـ درست در همان ستون هایى قرار مى گیرند كه، در این جدول از نظر معدل طول آیات ویژه هر سال، فرض شده اند!
قرآن، سخن طبیعى است، و ناچار تابع سبك زیبا و بلیغ سخن گفتن بشر، و در نتیجه رعایت كوتاهى و بلندى آیات نیز، به تناسب مفاهیم. اما اگر قبول كنیم كه این كلام در عین حال كه یك كتاب است، یك طبیعت نیز هست، باید این كوتاهى و بلندى بى حساب نباشد، و طبق یك قاعده دقیق علمى، از آیات كوتاه آغاز كند، و یكنواخت و تصاعدى رو به آیات بلند برود. بر این اساس، باید طول هر آیه اى، كوتاه تر از آیه نازل شده سال بعد، و بلندتر از آیه نازل شده سال پیش باشد، و اندازه این طولانى شدن، اندازه هاى دقیق و حساب شده باشد. بنابراین در طول 23 سال كه وحى نازل مى شده است، باید 23 طول معدل در آیات داشته باشیم! براى این قاعده، مى توانیم: 23 ستون داشته باشیم، كه همه آیات بر حسب طول، در این ستون ها تقسیم بندى شود. حال از كجا مى توانیم بفهمیم این تقسیم بندى ها درست است؟
مى دانیم: شأن نزول بعضى از آیات قرآن معلوم است، برخى را روایات تاریخى معین كرده، و صریحاً گفته در چه سالى نازل شده است، و برخى را از روى مفاهیم آن مى توان تعیین كرد: مثلاً آیاتى كه احكامى چون تغییر «قبله»، حرمت شراب، وضع حجاب، «زكات» و «خمس» را بیان مى كند، و آیاتى كه از «هجرت» سخن مى گویند، سال تعیین آنها معلوم است. با شگفتى فوق العاده مى بینیم: این آیات ـ كه سال نزولشان معلوم است ـ درست در همان ستون هایى قرار مى گیرند كه، در این جدول از نظر معدل طول آیات ویژه هر سال، فرض شده اند! (دقت كنید). آنچه جالب تر است: پیدا شدن دو سه مورد استثنائى است، به این معنى كه: سوره «مائده»، آخرین سوره بزرگى است كه نازل شده است، در حالى كه چند آیه از آن طبق فرمول، باید در سال هاى اولیه نازل شده باشد. پس از تحقیق در متون تفاسیر و روایات اسلامى، اقوال مفسران معتبرى را مى یابیم كه گفته اند: این چند آیه در اوایل نازل شده، اما از نظر تدوین، به دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله) در سوره «مائده» جاى داده شده است، به این طریق مى توان، سال نزول هر آیه را از روى این ملاك ریاضى تعیین كرد، و قرآن را بر حسب سال نزول نیز تدوین نمود!
چه سخنورى است در عالم، كه بتوان از روى طول عبارت، سال اداى هر جمله اش را معین كرد؟ به خصوص كه این متن، كتابى نباشد كه مثل یك اثر علمى یا ادبى، نویسنده اش آن را در یك مدت معین و پیوسته نوشته، و بر زبانش رفته باشد، و به ویژه كتابى نباشد كه نویسنده اش در یك موضوع ـ یا حتى یك زمینه تعیین شده اى ـ تألیف كرده باشد، بلكه مسائل گوناگونى باشد كه، به تدریج بر حسب نیاز جامعه، و در پاسخ به سؤالاتى كه عنوان مى شود، حوادث یا مسائلى كه در مسیر مبارزه طولانى مطرح مى شود، به وسیله رهبر بیان، و سپس جمع آورى و تنظیم شده باشد.

 


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:11 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

 
از «هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است.
«ساسانیان» اثر «كریستین سن» یكى از منابعى است كه به این عجایب اشاره كرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوت‌نشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجى از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفت‌گانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است. فردوسى نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام مى‌برد. هندیان بودایى هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانى، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند.


گنج گاو
كشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حركت كرد. به مزرعه كه رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو كرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به كندن زمین كرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد كرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمى‌شد. ظرف پر از سكه بود. سكه را كه نگاه كرد نام اسكندر روى آن حك شده بود. كشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بكنند و ظروف دیگر را از خاك بیرون بكشند. صد كوزه نقره و طلا كه مهر اسكندر بر آن حك شده بود، از خاك بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را كه یكى از عجایب هفت گانه كاخش بود، گرفت و یكى از كوزه‌ها را به كشاورز داد. گنج را در جایى از كاخ مخفى كرد و آن را «گنج گاو» نامید.


دستمال نسوز خسرو‌پرویز
یكى دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دست‌هاى خود را پاك مى‌كرد و چون كثیف و چرب مى‌شد آن را درون آتش مى‌انداخت تا آتش آن را تمیز كند، دستمال پاك مى‌شد ولى نمى‌سوخت. به احتمال قوى جنس این دستمال از پنبه كوهى بوده است.


تاج یاقوت‌نشان خسرو پرویز
از دیگر عجایب كاخ او تاج خسرویى بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادى طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوت‌هاى به كار رفته در تاج طورى مى‌درخشید كه به جاى چراغ در شب از آن استفاده مى‌كردند و یاقوت‌هایش همه جا را روشن مى‌كرد. زمردهایش چشم افعى را كور مى‌كرد. این تاج آنقدر سنگین بود كه زنجیرهایى از طلا را از سقف آویزان كرده بودند و تاج را بر این زنجیرهاى طلا بسته بودند، طورى كه تاج به هنگام نشستن شاه روى سرش قرار بگیرد و سنگینى تاج را احساس نكند.


تخت طاقدیس بارگاه خسروپرویز
یكى دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شكل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نرده‌هایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلكی، كواكب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورت‌هاى پادشاهان، مجالس بزم و شكار، بر این سقف، حك شده بود. روى آن وسیله‌اى براى تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یك به تناسب یكى از فصول سال دیده مى‌شد. بر بالاى آن وسیله اى بود كه قطراتى مانند قطرات باران را فرو مى‌ریخت و صدایى رعدآسا به گوش مى‌رسید.


طلاى مشت افشار
خسروپرویز قطعه طلایى اعجاب انگیز داشت كه به طلاى مشت فشار یا مشت افشار معروف بود. این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شكلى حالت مى‌گرفت. این قطعه طلا را از معدنى در تبت براى خسرو استخراج كرده بودند و200 مثقال وزن داشت.


گنج بادآورد
«گنج بادآورد» از عجائب دیگر دستگاه پرویز است. هنگامى كه ایرانیان اسكندریه را محاصره كردند، رومیان ثروت شهر را در كشتى‌هائى نهادند تا به مكانى امن بفرستند، اما باد به جهت مخالف وزید و كشتى به سمت ایرانیان آمد. ثروت را به تیسفون بردند و «گنج باد آورد» نامی‌دند.


شطرنجى از یاقوت و زمرد
از عجایب دیگر دستگاه پادشاه ساسانی، شطرنج مخصوصى از جنس یاقوت و زمرد بود.
خسروپرویز شاید از معدود پادشاهانى باشد كه از همسرش نیز در برخى از منابع تاریخى به عنوان یكى از عجایب دربار او نامبرده شده است. در تاریخ ثعالبى به جز آنچه كه در بالا اشاره شد، از زن او شیرین، قصرش تیسفون، درفش كاویانی، رامشگران دربار ساسانی، اسب خسرو به نام شبدیز و فیل سفید دربار نیز به عنوان گنج‌هاى خسرو و عجایب دربار او یاد شده و درباره برخى از آنها توضیحاتى آمده است. در تاریخ ثعالبى آمده است: «شیرین و خسرو در جوانى دلباخته یكدیگر شدند، اما وقتى خسرو به پادشاهى رسید شیرین را فراموش كرد. شیرین كه بار دیگر در پى جلب عشق خسرو برآمده بود، روزى در سر راه شكار او قرار گرفت و آتش عشق فراموش شده در دل خسرو روشن شد. اودر همان لحظه او را به زنى گرفت. شیرین بعد از راهیابى به كاخ پس از چندى مریم بانوى اول زرتشتیان را مسموم كرد و خود زن اول دربار شد.»
اسب خسرو «شبدیز» هم از دیگر عجائب كاخ اوست كه در تاریخ ثعالبى از آن نامى به‌میان آمده است. خسرو گفته بود اگر كسى خبر مرگ «شبدیز» را بدهد او را خواهد كشت. هنگامى كه «شبدیز» مرد تنها «باربد» جرات كرد نغمه اى را بخواند و در آن خبر مرگ شبدیز را بدهد. او خواند: «دیگر شبدیز نمى‌خواند و نمى‌چرد.» شاه گفت: «مگر او مرده است.» وباربد گفت: «شاه چنین فرماید.»


«باربد» خود نیز از عجائب دستگاه پرویز بود. «سركس» از خنیاگران دربار كه به او حسادت مى‌كرد در فرصتى مناسب او را كشت. خسرو وقتى دانست باربد به دست سركس كشته شده است دستور قتل «سركس»را هم داد.
تخت طاقدیس. تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس می‌گفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی ‌در آن ظاهر می‌شده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار می‌گرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصرفات کرده بود. طول آن تخت یکصد و هفتاد ذراع و عرض آن یکصد و بیست ذراع و مکلل بجواهر بود.

 


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:11 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
صفحه قبل 1 ... 55 56 57 58 59 ... 64 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو مطالب
5 تير 1394
0 تير 1394 5 خرداد 1394 3 خرداد 1394 2 خرداد 1394 1 خرداد 1394 7 ارديبهشت 1394 7 فروردين 1394 4 اسفند 1393 1 اسفند 1393 3 بهمن 1393 3 دی 1393 5 شهريور 1393 4 شهريور 1393 6 خرداد 1393 6 ارديبهشت 1393 3 ارديبهشت 1393 7 ارديبهشت 1392 6 ارديبهشت 1392 5 ارديبهشت 1392 4 ارديبهشت 1392 3 ارديبهشت 1392 1 ارديبهشت 1392 7 فروردين 1392 0 فروردين 1392 7 اسفند 1391 6 اسفند 1391 5 اسفند 1391 4 اسفند 1391 3 اسفند 1391
امکانات وب

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 52
بازدید ماه : 931
بازدید کل : 41096
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


استخاره با قرآن
استخاره با قرآن

ختم آیت الکرسی جهت ظهور
بسم الله الرّحمن الرّحیم

اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
امکانات وب
ذکـــــر ایــــام هـــفتـــه
ورق زدن قرآن آنلاین

کد دعای فرج برای وبلاگ

[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ]