-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
وبلاگ رسمی علی ترکاشوند | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
در خصوص نقش و جايگاه ارجمند كار و كارگر در گستره فرهنگ اين ديار ، سخن بسيار است و بي هيچ مبالغه اي ميتوان گفت كه ايرانيان از پيشگامان درك ژرف اين مفاهيم گرامي و والا بودهاند. در فرهنگ ايراني - به شهادت تاريخ - همواره « كار » ارج نهاده شده و كاهلي و تن آسايي موجب نكوهش و مذمت قرار گرفته است. در پرتو آيين مبين اسلام ، ايرانيان با دل و جان به احكام اين دين حيات بخش كه كار را عبادت دانسته و براي كارگران مقام و احترام ويژهاي قائل است، گرويدهاند و براساس اين تعاليم و رهنمودها، ادبيات اين سرزمين به عنوان يكي از مقدس ترين جلوههاي ادبيات جهان شكل گرفته است. ادبياتي كه ملهم از آيات قرآن كريم ، احاديث نبوي و روايات پيشوايان عالي قدر مكتب نوراني تشيع است. در ادبيات غني و شكوهمند ايران همواره از كار و كارگران به نيكي و عظمت ياد شده و به تحقيق در ادبيات هيچ سرزميني تا اين اندازه برچنين عناصري تكيه و تاكيد نشده است. در اشعار سخنوران گرانقدر و نامدار ادب پارسي، كار، عنصر رهايي جوامع از پليديها و مذلتها و عامل ارتقا و توسعه معرفي شده و از كارگران به عنوان مردمان شريفي كه نقش مهم و ارزشمندي درگردش چرخهاي جامعه دارند ياد شده است. در واقع گفتنيها در اين باره بسيار فراوان است تا جايي كه ميتوان به آثار بسياري در ادبيات كارگري كه شاخهاي از ادبيات اجتماعي ايران و جهان است اشاره داشت و جا دارد كه اين آثار مورد توجه و تعمق افزونتري قرار گيرد. جايگاه فرهنگ كار در استقلال جامعه : احساس تعهد و مسئوليتپذيري، وجدان كاري، تلاش افزونتر و روحيه بالندگي از عوامل مهمي هستند كه نقش ارزنده و غيرقابل انكاري در توسعه اجتماعي و نيز بهبود رابطه ميان كارگر و كارفرما را موجب ميشوند. اصولا گسترش همدلي اجتماعي نيازمند ايجاد زمينههاي درك و تفاهم عميقي است كه اين مهم ميسر نخواهد شد مگر از طريق بسط فرهنگ مبتني برآموزههاي اخلاقي و معنوي. تاريخ حيات بشر، مبين اين واقعيت است كه انسانها براي پيشرفت همه جانبه به سمت همگرايي راه بردهاند و به هر ميزان درك متقابل و معنويت در جوامع فزوني يافته، آهنگ ترقي نيز شتاب چشمگيرتري به خود گرفته و بالعكس. به اين اعتبار هيچ جامعهاي را نميتوان بينياز از رويكرد به فرهنگ دانست، بويژه آنكه تمام جوامع در پي رونق و شكوفايي همه جانبه هستند و امكانپذير شدن اين مفهوم وسيع، ارتباط مستقيمي با توسعه فرهنگ كار دارد. در كشورهاي پيشرفته جهان اين نكته به تحقيق به اثبات رسيده است كه افزايش توليد، ارتقاي بهرهوري و بالا رفتن سطح كيفي محصولات، ارتباط مستقيم و غيرقابل انكاري با مناسبات و فرهنگ حاكم برآن، و ادبيات رايج و جهتمندي آن دارد. به عبارت ديگر تمام جوامع محتاج به حاكميت ادبيات پويا، هدفمند و عادلانهاي هستند كه حقوق انسانها را محترم بشمارد و تلاش آنان را قدر نهاده و آنها را براي دستيابي به فردايي روشنتر تشويق و ترغيب نمايد. اشعاري كه در منزلت كار سروده شده است و يا در ستايش كارگران و جلوههاي گوناگون تلاش و نحوه زندگاني ثمرآفرين آنان، و دشواريهايي كه به اشكال مختلف با آن دست به گريبان هستند، بيگمان آثار گرانبهايي است كه از جهات گوناگوني ميتواند مورد استفاده خاص و عام قرار گيرد. اشعاري كه در قلمرو كار آفريده شده از آنجا كه نقش ترغيب كننده و برانگيزانندهاي دارد، ميبايست از طريق رسانهها بيشتر به سمع و نظر مخاطبان برسد تا شور و تلاش و آفرينندگي در جامعه شتاب افزونتري يابد و اشتياق به كار و كارآفريني كه موجب توسعه و ترقي جامعه است، نمايانتر گردد. انتشار آثاري كه محتواي آن بيان زندگي پرتلاش كارگران است نيز از يك سو ارائه تصويري از عظمت كوشش كارگران و از ديگر سو آشنايي جامعه با سختي ها و مرارتهايي است كه اين قشر كوشا متحمل ميشوند تا جامعه از حاصل سعي آنها زندگي برخوردارتري داشته باشد كه اين مهم ميتواند نگرش اجتماعي تودههاي مردم را به اين قشر ارتقا بخشد. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه نبايد تعريف كار و كارگر را محدود و منحصر كرد زيرا چنين رويكردي در جوامع كمونيستي، پيامدها و نتايج چندان مثبتي نداشته است، در حالي كه دركشورهاي پيشرفته جهان، كارگر و كار از چنان مفهوم وسيعي برخوردار بوده كه تمامي آحاد جامعه را مشمول شده است. به عبارت ديگر به هر ميزان كه بروسعت دايره مفهوم كار و كارگر افزوده شود و تقدس و تكريم نسبت به آن افزايش يابد، نتايج مطلوبتر و موثرتري حاصل خواهد شد و در اين ميان نبايد از كاركردهاي هنر و ادبيات غافل بود. فرهنگ كار در آينه ملل ديگر : اهميت فرهنگ كار تا بدانجاست كه هيچ ملتي را نميتوان يافت كه نسبت به تعظيم و تكريم و ترويج و اشاعه اين فرهنگ اميدآفرين و رهايي بخش، بيگانه باشد. به عبارت ديگر در آثار فرهيختگان و هنرمندان جهان بخش قابل توجهي به پرداختن به اين مهم - با موضوعات و مضامين گوناگون- اختصاص يافته است. تا به آنجا كه برخي از سخنوران فرزانه اين سرزمينها عمر خويش را به طور كلي مصروف پرداختن به اين موضوع نموده و از اين حيث شهرت يافتهاند. اصولا يكي از شاخصههاي ادبا و سخنسرايان انديشور و بزرگ جهان، بهرهمندي آثار آنان از عنصر تفكر و بهره جستن از قابليت تماشاي ژرف پيرامون خويش است كه موجب ميشود اين آثار در زندگي و سرنوشت جوامع، تاثير بنيادين و افزونتري برجاي بگذارد. « كار » با تمام موضوعات مرتبط به آن سرشار از جلوههاي زيبا، دلپذير و تفكر برانگيزي است كه درك و بيان آن تنها از عهده شاعران، نويسندگان و هنرمندان هوشمند و خلاق برميآيد. بخش قابل ملاحظهاي از شاهكارهاي ادبي جهان آثاري است كه روايتگر تلاش مجدانه و خستگيناپذير انسانها جهت غلبه بر دشواريها و فراهم آوردن جهاني بهتر و آبادتر براي زندگي است و همين مفهوم، دستمايه آفرينش آثاري بوده است كه اين رسالت انسانساز را به آدميان، يادآوري و آنان را در اين طريق به تكاپوي بيشتر ترغيب كرده است. برچسبها: بهترين عبادت از حضرت رسول(ص) منقول است که: «عبادت هفتاد جزء است وبهترين آنها طلب حلال است». درحديث ديگر فرمود: « هر که شب بخوابد وامانده از طلب حلال، چون شب به سر آيد، آمرزيده شده باشد.»(1) طلب مال از حلال چنانچه از احاديث معتبره ظاهر مي شود، طلب مال از راه حلال کردن خوب است؛ بلکه واجب ولازم است؛ اما آن طلب را مانع عمل به سنت هاي پيغمبر کردن، يا اعتماد بر طلب خود کردن خوب نيست؛ بلکه بايد عمل به فرايض وسنن الهي بکند وچنانچه فرموده اند قدري از سعي بکند وبداند که با وجود سعي، مُعطي خداست واز اوطلب نمايد وبه سبب اين سعي از ياد او غافل نشود؛ چنانچه حق تعالي مدح کرده است ايشان را:«مرداني که غافل نمي کند ايشان را تجارت وبيع از ياد خداو از اقامه صلات ودادن زکات». وبعد از تحصيل به آنچه به هم رسد، بايد قناعت کرد واگر از حلال کم به هم رسد برخود مشقت مي بايد. گذاشت ودراين صورت ترک لذت ها کردن وجامه هاي درشت وکهنه پوشيدن خوب است، که متوجه حرام نشود، واگر خدا وسعت وفراخي در رزق دهد، بعد از اداي حقوق واجبه الهي توسعه برخود وعيال ومؤمنان واعانت فقرا ومساکين بايدکرد.(2) تحصيل نعمت دنيا ترک لذت ها را في نفسه کمال دانستن خوب است،که درمجلسي وارد شويد وبه طعام لذيذي ايشان را دعوت نمايند نخورند،که ما رياضت مي کشيم،و اينها را نمي خوريم.اين مذموم است.اما اگر براي فقير وبي چيزي يا اعانه مؤمني برخود تنگ گيرد خوب است وهمچنين در مرکب وخانه وغير اينها از مايحتاج خود. چنانچه کليني به سند معتبر روايت کرده است که سفيان ثوري به خدمت حضرت امام جعفر صادق(ع)آمد. ديد که آن حضرت جامه اي درنهايت سفيدي ونزاکت پوشيده اند؛مانند پرده اي که درزير پوست تخم مرغ باشد.سفيان گفت:«اين جامه ،جامه تو نيست که پوشيده اي وجامه اي به اين نفاست نبايد بپوشي.»حضرت فرمودند:«بشنو ازمن وآنچه مي گويم حفظ کن،که در دنيا وآخرت براي تو خوب است اگر بر سنت پيغمبر بميري وترک بدعت ها بکني!بدان که حضرت رسول(ص)در زمان خشکي بودندکه ميان مسلمانان تنگي بسيار بود.به آن نحو که شنيده اي سلوک مي کردند.اما وقتي که دينار وگندم وفراخي در روزي به هم رسد، سزاوارترين مردم به صرف کردن نعمت ها ،ابرار ونيکوکارانند؛نه فجار وبدان،ومؤمنان ،نه منافقان،و مسلمانند، نه کافران.پس چرا جامه مرا انکارو مذمت کردي اي ثوري!والله با اين لباس واين حال که ازمن مي بيني ،ازروزي که خود را شناخته ام هيچ صبح وشامي برمن نگذشته است که خدا را در ما ل من حقي مانده باشدو نداده باشم يا به مصرفش صرف نکرده باشم!(3) مذمت ترک دنيا جماعتي درسعي وکار آخرت شده اند که با لکليه دست از دنيا برداشته اند وايشان شب وروز در غم آخرت وپشيماني از عمل هاي ناشايسته، موافق معني آيه اي که قبل از اين مذکور شد که در دنيا رفاهيت نيست ، ترک دنيا کرده اند ودست از کسب وکار کشيده، درگوشه اي معتکف شده اند واينکه از مال واموال ونفس وهوا فارغ، واز دست مردم خلاص يافته، دربقعه عزلت نشيني ومغاره گزيني؛(4) چنان که شيخ سعدي گفته: آنان که به کنج عافيت بنشستند دندان سگ ودهان مردم بستند هر چند اسباب فراغت است؛ ولکن مناسب حال امت حضرت رسول اکرم(ص) نيست؛ زيرا که آن حضرت فرموده: « الحمدالله امت من مثل امتان پيشين درمغاره ساکن نمي شوند بي نان وتوشه. گاه باشد که دو روز يا سه روز مائده نرسد وآن مرد را صبر وتوکل نرسد ودلش به وسوسه شيطان از راه رفته، کافر گردد.» وديگر آنکه ثواب عظيم واجر بسيار وجزاي بي شمار در آن است که کس با مردم از روي الفت ورأفت سلوک ومدارا کند واز رنگ ها وبوي ها وطعم ها، کسب کرده وتمتع گيرد وبه صرافت طبع، ترک آنچه ديده وشنيده کند؛ نه به دوري وانقطاع؛ و ازامور ناشايسته اين است که کسي گوشه نشين شده ودر به روي خويش بسته از جميع کمالات محروم ومأيوس گردد؛ وحضرت رسول(ص) فرموده: «خيرُ الاُمور اَوسطها.»(5) پس از اين حديث معلوم شد که طلب کردن به تمام شدت ومشغول شدن به نهايت غفلت، کمال جهل وناداني خواهد شد وترک دنيا کردن ودر مغاره نشستن هم به دليل «خير الامور اوسطها» غير جايز ونالايق است.لهذا بهتر آن است که معتدلانه سعي در شئون دنيويه به قدر امکان نموده وکوشش درامور و معيشت يوميه از امور واجبه است. اگر به کلي لذت ها را نيافته ومشاهده قدرت نکرده باشد ورنگ ها را نديده باشد، چگونه از آثار قدرت کامله خبر تواند يافت؟ مثلاً کسي که عسل نخورده باشد، چه داند که قادر قدرت نما ازشاخ وبته چنان شهدي ايجاد فرموده، واگر به سير باغ ها نرفته باشد وميوه ها وگل ها را با طعم ورنگ وبو تشخيص نکرده باشد، شبهه اي نيست که آن کس از درک آثار قدرت عاري باشد. پس هر کس که در بازار وکوچه ومحله مي گردد ومشاهده باغ وگلزار وصحرا و کشت زار وزراعت مختلف الانواع مي نمايد، بر آثار صنعت صانع اطلاع مي يابد واگر نه، عاري وعاطل خواهد بود.(6) جمع کردن مال از جمع آوردن مال غافل مباش وجهد کن تا هر چه فراآوري وجمع کني، از نيکوترين محل بر وجه حلال باشد تا بر تو گوارنده بودوآن را ثباتي وبقايي باشد وبه هر باطل از دست مده وضايع مگردان؛ چه گفته اند نگاه داشتن مال مشکل تر از جمع آوردن است. پس به هنگام ضرورت ودر بايست خرج کن وآنچه خرج کني سعي کن واجتهاد نما که هر چند زودتر عوض آن باز جاي نهي؛ چه چون برگيري وبدل آن حاصل نيايد، اگر گنج قارون بود، سر آيد.اما چندان محبت مال در دل راه مده ومشعوف آن به مرتبه اي مشو که آن را ابدي شناسي؛ تا اگر روزي حادثه اي روي نمايد وضايع گردد، به غايت دل تنگ ومحزون نگردي. گر جهاني زدست تو برود مخور اندوه که آن چيزي نيست عالمي نيزت ار به دست آيد اعتبارش مکن که چيزي نيست(7) حفظ مال ومال اگر چه بسيار بود، بايدکه به تدبير به کاربري؛ چه اندک به تدبير بهتر که بسيار بي تدبير. واگر بسياري از تو بماند، بهتر که به اندکي نيازت آيد. حکما گفته اند: به دشمنان رها کردن، بهتر از دوستان خواستن. نگاه داشتن به که به نياز جستن.واگر چه مايه اندک بود، نگاه داشتن واجب دان؛ چه هر که اندک نگاه نتواند داشت، حافظ بسيار نيز نتواندبود. زيان کار مباش؛ چه ثمره آن نيازمندي است وثمره نيازمندي، خواري. کار خويش بر کار غير مقدّم دان؛ ليکن دراتمام مهام(8) دوستان ومردمان تقصير مکن وساعي باش. کوش تا خلق را به کار آيي تا به خدمت جهان بيارايي چون گل آن به که بوي خوش داري تا در آفاق خوي خوش داري نه شنيدي که آن حکيم چه گفت خواب خوش ديد هر که شب خوش خفت(9) کوشش درکسب روزي کوشا باش تا آبادان گردي. فروتن باش تا بسيار دوست باشي.خرسند باش تا توانگر شوي. آنچه به رنج به دست آيد، از کاهلي وغفلت ضايع کردن نه از خرد باشد وهنگام تنگ دستي ونياز پشيماني وتأسف سود ندارد؛ ولي چون رنج خود بري، بکوش تا برش خود خوري وعوض آن رنج ها راحتي بيابي؛ چه چون نفس نفيس نياسايد، صاحب آن نفس، ظالم وکاسب آن مال، خاسر باشد.(10) پي نوشت ها : 1- همان. منبع:نشريه گنجينه شماره 84
برچسبها: اهل همت را ز ناهمواری گردون چه باک
برچسبها: کار از دیدگاه علی (ع) 1 . مقدمه برچسبها: علت اضطراب بچه ها در فصل امتحانات منبع:روزنامه كيهان يافته هاي تحقيق دانشيار روانشناسي دانشگاه پيام نور نشان داد، امتحانات نهايي به عنوان منابع استرس زا كورتيزول بزاقي و نبض كودكان را افزايش و ميزان ايمونوگلوبولين بزاقي A يا تغييرات ايمني را كاهش مي دهد.مطالعه اي از سوي دكتر احمد علي پور دانشيار روانشناسي دانشگاه پيام نور با هدف بررسي تاثير امتحانات نهايي با تغييرات كورتيزول و A اس آي جي بزاقي (تغييرات ايمني) دانش آموزان دبستاني انجام شد.در اين بررسي 100 دانش آموز (50 دختر و 50پسر) پايه پنجم دبستان انتخاب شدند و نمونه هاي بزاقي و نبض آنها 5بار اول يك هفته قبل از امتحانات نهايي و سه بار در طول امتحانات رياضي، تاريخ و علوم و بار پنجم يك هفته از امتحانات در ساعت 9/10 صبح گرفته شد. تحليل واريانس اندازه گيري هاي مكرر نشان داد كه ميزان كورتيزول در طول امتحانات نسبت به قبل و بعد از امتحانات به صورت معناداري افزايش يافته و ميزان افزايش كورتيزول در دانش آموزان داراي سايكوزگرايي و درونگرايي بالا بيشتر است.يافته هاي اين بررسي نشان داد، ميزان نبض نيز در ايام امتحانات در قياس باقبل و بعد از امتحانات افزايش و همچنين (ايمونوگلوبولين بزاقيA)در طول امتحانات نسبت به قبل و بعد از امتحانات به صورت معناداري كاهش يافته است.طبق نتايج اين مطالعه امتحانات نهايي به عنوان منابع استرس زا، كورتيزول بزاقي و نبض كودكان را افزايش و ميزان ايمونوگلوبين را كاهش مي دهد. افزايش كورتيزول تحت تاثير شخصيت و افزايش نبض تحت تاثير جنسيت كودكان است. برچسبها:
تغذيه صحيح در فصل امتحانات نويسنده:دکتر رضا آمری نيا خردادماه مي رسد و آنچه اين ماه را از ساير ماه هاي سال متفاوت جلوه مي دهد فرا رسيدن فرآيند بزرگي به نام امتحان است. فرآيندي که تقريباً تمام افراد آن را تجربه کرده اند و اولين چيزي که در ذهن آنها تداعي مي شود اضطراب و استرسي است که براي پيشرفت و صعود از پله هاي ترقي بايستي تحمل کنند.همان طور که براي موفقيت در آزمون هاي گوناگون بايستي يک برنامه ريزي دقيق انجام داد در مورد تغذيه نيز کاملاً بايستي به صورت علمي و حساب شده عمل کرد. انرژي کافي و کاهش استرس دو عامل مهم و ضروري براي موفقيت در امتحان است. مصرف مواد غذايي تامين کننده انرژي کافي در زمان قبل از امتحان براي مطالعه و به هنگام امتحان از يک طرف و جلوگيري از کاهش استرس و اضطراب با فراهم کردن محيط امن در پيروزي در امتحانات بسيار موثر است. براي اينکه اين مقوله برايتان خسته کننده نباشد ذکر نکات لازم به صورت خلاصه و بندبند بهتر به نظر مي رسد. صبحانه مهم ترين وعده غذايي صبحانه است. صرف صبحانه باعث مي شود که در طول روز انرژي کافي داشته باشيم و از طرفي چون وعده هاي صبحانه حاوي مواد کم چرب و پرکربوهيدرات مخصوصاً از نوع کربوهيدرات هاي مرکب است بنابراين سستي و خواب آلودگي ناشي از غذاهاي پرحجم و پرچرب را به دنبال نخواهد داشت. پنير، نان، گردو، شير و تخم مرغ موادي هستند که براي وعده هاي صبحانه توصيه مي شوند. مصرف غذاهايي چون کله پاچه، شيريني هاي خامه اي و قندهاي ساده توصيه نمي شود چرا که اثربخشي مواد ذکر شده قبلي را ندارد. قندهاي ساده بسياري از افراد بر اين باورند که مصرف قندهاي ساده مثل مربا، شيريني، شکلات و... باعث افزايش قند مغز شده و در تفکر بهتر کمک کننده است. در صورتي که بايستي توجه داشت که اين يک باور غلط است چرا که مصرف اين گروه از مواد غذايي به صورت بي رويه و با حجم بالا سبب ترشح ناگهاني انسولين که هورمون تنظيم کننده قند خون مي باشد شده و به صورت ناگهاني باعث افت قند مي شود که اين مساله مخصوصاً در زمان برگزاري امتحان نتيجه کاملاً معکوس خواهد داشت. آنچه در مورد قند خون و بالا نگه داشتن آن موثر است مصرف قندهاي مرکب مثل ميوه ها، نان، برنج، سيب زميني و حبوبات است که با توجه به اينکه اين نوع از قندها به تدريج جذب مي شوند سطح خوني قند افراد هميشه در حد متعارف و لازم مي ماند. عدم حذف وعده هاي غذايي يکي از مهم ترين عوامل بازدارنده در يادگيري حذف وعده هاي اصلي غذايي از جمله صبحانه است. بايستي توجه داشت حذف يک وعده از غذاي روزانه نه تنها باعث کاهش انرژي فرد مي شود بلکه با توجه به اينکه فعاليت مغز انرژي بسياري از فرد مي گيرد براي وعده بعدي گرسنگي شديد عارض مي شود اين مساله باعث خوردن سريع و به مقادير زياد مواد غذايي مي شود که متعاقب آن به علت افزايش فعاليت دستگاه گوارش جريان خون از تمامي قسمت هاي بدن به سوي معده و روده هدايت مي شود که اين مساله باعث کاهش خون رساني به اندام ها از جمله مغز شده و سستي و بي حالي حادث مي شود که اين حالت باعث کاهش ميزان يادگيري، افزايش ميزان خواب آلودگي و در کل کاهش هوشياري مورد نياز براي فعاليت هاي فکري از جمله درس خواندن است. لبنيات و کلسيم يکي از عوامل مهم فعاليت مغز کلسيم است. اين ماده مصرفي نقش بسيار مهمي در انتقال پيام عصبي در رشته هاي اعصاب دارد. خوردن شير در طول روز بسيار مفيد است و در مورد ماست بايستي به اين نکته توجه داشت که به علت وجود ماده اي به نام اسيد لاکتيک که خواب آور است بهتر است از آن قبل از خواب استفاده شود که هم کلسيم لازم دريافت شود و هم در کاهش اضطراب و فراهم کردن خواب راحت کمک کننده باشد.کاهش استرس؛ همانطوري که در ابتداي بحث هم اشاره شد يکي از عوامل مهم موفقيت در امتحان به حداقل رساندن اضطراب و استرس است. بسياري از مواد غذايي هستند که به طور مستقيم با تحريک سيستم اعصاب مرکزي (مثل قهوه يا نسکافه) باعث اضطراب مي شوند يا به طور غير مستقيم باعث اختلال در خواب، درد هاي شکمي، نفخ (مثل غذاهاي پرچرب) مي شوند. حاصل اين به هم خوردگي در سيستم خواب يا دردهاي مختلف ذکر شده سبب ايجاد اضطراب مي شود بنابراين براي کاهش اين مقوله بايستي از خوردن مواد محرک، پر حجم و پر چرب پرهيز کرد و با کمک گرفتن از طب سنتي ما ايرانيان به جاي قهوه از جوشانده هايي چون گل گاو زبان باعث ايجاد آرامش روحي شد.ويتامين ها؛ بسياري از افراد اعتقاد دارند که با مصرف ويتامين ها مخصوصاً از نوع دارويي قدرت يادگيري افزايش مي يابد ما هم با اين باور موافق هستيم و مي بايستي توجه داشت داروها موادي هستند که شامل مواد شيميايي جانبي و نگهدارنده بوده و مصرف بي رويه آنها ممکن است مشکلاتي به وجود بياورد. اگر قرار است ويتاميني بخوريم بهتر است از نوع طبيعي آن استفاده کنيم. استفاده از ويتامين هاي گروه B و C در يادگيري بسيار موثر هستند. برچسبها:
تبم دادي،نميپرسي که: اي بيمار من چوني؟ شاعر : اوحدي مراغه اي
برچسبها: تاريخچه حجاب در اسلام
نويسنده: اسدالله جمشيدي
چکيده: حجاب به معناي پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احكام ضروري دين اسلام است. در اديان الهي ديگر از جمله آئين زرتشت، يهود و مسيحيت نيز اين حكم با تفاوتهايي وجود دارد. در سرزميني كه اسلام در آن ظهور كرد زنان با صورتي گشاده و گريباني چاك در معابر آمد و شد مي كردند. برخي نويسندگان چنين اظهار نظر كرده اند كه پوشش اسلامي نتيجه تعامل فرهنگي بين اعراب و ايرانيان و روميان است و در نتيجه، اسلام نسبت به چگونگي حضور زن در برابر نامحرم قانوني خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستوري شرعي در آمده، مستندي شرعي ندارد. اين مقاله به تحقيق درباره صحت و سقم اين نظر مي پردازد.
مقدمه مفهوم شناسي مفهوم لغوي حجاب حجب فعلي متعدي است و به معناي مانع شدن به كار مي رود. به پرده، حجاب مي گويند، زيرا مانع از ديدن است، و به دربان، حاجب گفته مي شود، زيرا وي مانع از ورود افراد است. اين واژه در اصل بر موانع جسماني اطلاق مي گردد، ولي برخي مواقع به موانع معنوي نيز حجاب گفته مي شود.5 از گفتار اهل لغت مي توان نتيجه گرفت كه در زبان عرب، حجاب به پوششي گفته مي شود كه مانع از ديدن شيئي پوشانده شده مي شود. شهيد مطهري نتيجه تحقيقات لغوي خود را درباره اين واژه، چنين بيان مي كند: كلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب، بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نيست; آن پوشش حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد.6 اين واژه در قرآن و حديث نيز با عنايت به همين معناي لغوي به كار رفته و معناي خاصي پيدا نكرده است.7 شهيد مطهري مي فرمايد: در قرآن كريم در داستان سليمان غروب خورشيد را اين طور توصيف مي كند: «حتي توارت بالحجاب» يعني تا آن وقتي كه خورشيد در پشت پرده مخفي شد. تعبير حجاب با همين معنا در آيه 51 سوره شوري و نيز در آيه 53 سوره احزاب به كار برده شده است... . در دستوري كه امير المومنين(عليه السلام) به مالك اشتر نوشته است مي فرمايد: «فلا تطولن احتجابك عن رعيتك» يعني در ميان مردم باش كمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8 مفهوم اصطلاحي حجاب استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جديدي است. در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معني پوشش است به كار مي رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة10 و چه در كتاب النكاح11 كه متعرض اين مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان كلمه پوشش را به كار مي برديم، زيرا چنان كه گفتيم معني شايع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادي گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد. آيات مربوطه همين معني را ذكر مي كند و فتواي فقها هم مؤيد همين مطلب است... در آيات مربوطه، لغت حجاب به كار نرفته است. آياتي كه در اين باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب حدود پوشش و تماس هاي زن و مرد را ذكر كرده است بدون آن كه كلمه حجاب را به كار برده باشد. آيه اي كه در آن كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است به زنان پيغمبر اسلام.12 معناي اصطلاحي جديد اين واژه، عبارت است از پوششي كه زن در برابر نامحرمان بايد استفاده كند و از جلوه گري و خود نمايي بپرهيزد. در اين نوشتار نيز همين معناي اصطلاحي مورد نظر است، نه پرده نشيني زنان. ترديدي نيست كه حجاب در اين اندازه يكي از احكام مشترك اديان ابراهيمي13 و از احكام ضروري اسلام بوده و همه طوايف اسلامي بر آن اتفاق نظر دارند. حجاب در ايران و روم باستان پس از داريوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد. زنان فقير چون براي كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادي خود را حفظ كردند، ولي در مورد زنان ديگر گوشه نشيني زمان حيض كه بر ايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگي اجتماعي شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالاي اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان آميزش كنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هيچ مردي را و لو پدر يا برادرشان باشد ببينند در نقشهايي كه از ايران باستان بر جاي مانده هيچ صورت زن ديده نمي شود و نامي از ايشان به نظر نمي رسد.14 شهيد مطهري از سخنان جواهر لعل نهرو چنين استنباط مي كند كه او معتقد است كه «روميان نيز (شايد تحت تأثير قوم يهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سراداري نيز از روم و ايران به دربار خلفاي اسلامي راه يافت».15 پوشش زنان عرب قبل از اسلام يا نِسَاء النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَي; اي همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آن كه در دلش بيماري است طمع ورزد و گفتاري شايسته گوييد. و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت هاي خود را آشكار مكنيد.16 دستورهاي اصلاحي اسلام نسبت به پوشش زنان نيز حاكي از برخي نقص ها و كاستي ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است: يا أَيهَا النَّبِي قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَي أَن يعْرَفْنَ فَلَا يؤْذَينَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا;17 اي پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاي خود را بر خود فروتر گيرند اين براي آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديك تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همين نكته، از آيات سوره نور نيز كه درباره آن ها بحث خواهد شد، فهميده مي شود. شأن نزول آيه 30 سوره نور اشاره اي به كيفيت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در اين شأن نزول آمده است «كان النسا يتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش هاي خود مي انداختند» بنا بر اين، گلو و بنا گوش آن ها هويدا بود. تاريخ پژوهان نيز اين نكته را كه زنان جزيرة العرب از حجاب مناسبي برخوردار نبودند، تأييد مي كنند.19 اكنون سخن در اين است كه اين وضعيت به دنبال وضع قانون اسلامي مبني بر ضرورت حجاب بر هم خورد. حجاب در قرآن و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيوبِهِنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعًا أَيهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پيداست، و بايد روسري خود را بر گردن خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمت كاران مرد كه [از زن ]بي نيازند يا كودكاني كه بر عورت هاي زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند و پاهاي خود را [به گونه اي به زمين ]نكوبند تا آنچه از زينت شان نهفته مي دارند معلوم گردد. اي مؤمنان!همگي [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيسَ عَلَيهِنَّ جُنَاحٌ أَن يضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبَرِّجَات بِزِينَة وَ أَن يسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ; و بر زنان از كار افتاده اي كه [ديگر ]اميد زناشويي ندارند گناهي نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطي كه] زينتي را آشكار نكنند، و عفت ورزيدن براي آن ها بهتر است و خدا شنواي داناست. در شأن نزول آيه 30 سوره نور « قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم...» جناب كليني به سند خويش از سعد اسكاف نقل مي كند كه امام باقر(عليه السلام)فرمود: جواني از جماعت انصار در شهر مدينه با زني روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش هاي خود مي انداختند [در نتيجه، بنا گوش و گردن ايشان هويدا بود. ]وقتي زن از كنار وي گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان كه راه مي رفت وي را نظاره مي كرد و وارد كوچه اي شد و در حالي كه به پشت سر خود نگاه مي كرد به راه خود ادامه داد كه صورتش به استخوان يا تكه شيشه اي كه از ديوار بيرون زده بود برخورد كرد و شكست. وقتي آن زن از نظرش محو شد نگاه كرد و ديد كه بدن و لباسش خونين شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مي رسم و او را از اين مسئله خبر دار مي كنم. پس خدمت رسول خدا شرفياب شد. پيامبر از حال وي جويا شد و او جريان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك أزكي لهم إنّ الله خبيرٌ بما يصنعون.21 سيوطي نيز اين شأن نزول را به نقل از ابن مردويه از امام علي(عليه السلام)نقل كرده است.22 از اين شأن نزول مي توان استنباط كرد كه اولين آياتي كه در تشريع حجاب و بيان محدوده نظر نازل شده، همين آيات سوره نور است. گزارش هاي تاريخي حاكي از آن است كه مسلمانان بعد از نزول اين آيات، رويه متفاوتي را پيش گرفتند و با شنيدن اين آيات به ضرورت ايجاد تغييرات و دگرگوني هايي در چگونگي پوشش زنان پي بردند و به همين دليل بعد از نزول اين آيات، زنان با پوشش هاي متفاوتي در اجتماع حاضر مي شدند. مثلا طبري (244ـ310 ق) در تفسير خود آورده است: عن عائشه زوج النبي(صلي الله عليه وآله) انّها قالت يرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«وليضربنّ بخمرهنّ...» شققن اكثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پيشگام باد كه هنگامي كه خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخيم ترين پوشش هاي پشمين خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند. سيوطي (849ـ911 ق) نيز به سند خود از ام سلمه نقل مي كند كه بعد از نزول آيه «يدنين عليهن من جلابيبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاي مشكي خارج مي شدند به گونه اي كه به نظر مي رسيد بر سر ايشان كلاغي نشسته است.24 به گفته سيوطي اين گزارش ذيل آيه «وليضربن بخمرهن» از سوره نور نيز در جوامع روايي متعددي نقل شده است.25 در كلام ديگري آمده است كه نزد عايشه از برتري زنان قريش سخن به ميان آمد. او گفت زنان قريش صاحبان فضيلت اند اما به خدا قسم من در پاي بندي به كتاب خدا و ايمان به قرآن كسي را برتر از زنان انصار نديدم. وقتي آيه «وليضربنّ بخمرهنّ علي جيوبهنّ» نازل شد و مردان اين آيه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر يك از آن زنان با لباس خود، سر و كناره هاي صورتش را مي پوشاند. آنان وقتي صبح پشت سر رسول خدا به نماز ايستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه اي كه خيال مي كردي بر سر آن ها كلاغ نشسته است.26 از آنچه گذشت معلوم مي شود كه برداشت مردم از اين آيات، ضرورت تجديد نظر در چگونگي حضور زنان در اجتماع و بين نامحرمان بود. فقها و مفسران نيز مفاد اين آيات را وجوب پوشش خاص براي زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آيات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نيز بين مفسران اختلاف است. تاريخ نزول سوره احزاب و نور محققان تاريخ اسلامي نيز معتقدند كه سوره نور به طور تقريبي در سال هشتم هجري آغاز شد، زيرا اين سوره بعد از سوره نصر كه در سال هشتم نازل شد و در تاريخ نقل شده كه پيامبر بعد از اين سوره دو سال در قيد حيات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب كه نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روايت ابن عباس چندين سوره بين زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30 شواهد روايي در رواياتي از سوي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) محدوده حجاب بيان شده است. به عنوان نمونه در روايتي آمده است كه نمايان ساختن تمام بدن براي زوج رواست و سر و گردن را مي توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم بايد از چهار پوشش استفاده كرد: پيراهن (درع)، روسري (خمار)، پوششي وسيع تر از روسري كه بر روي سينه مي افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32. شيخ صدوق به سند خود از امام صادق(عليه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نقل مي كنند كه آن حضرت فرمود: روا نيست زني كه به دوران عادت ماهانه بلوغ رسيده موي جلوي سر و گيسوان خود را آشكار كند.33 در روايت ديگريآمده است كه براي پيامبر(صلي الله عليه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پيامبر قواره اي را به يكي از ياران خود داد و به او فرمود كه اين را دو قسمت كن: قسمتي را براي خود جامه كن وقسمت ديگر آن را به همسرت بده تا براي خود روسري كند. بعد به وي فرمود: به همسرت بگو براي اين پارچه آستري فراهم كند تا بدن وي از زير آن نمايان نباشد.34 هم چنين در روايتي آمده است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) با جابر بن عبدالله انصاري به خانه فاطمه((عليها السلام)) رفتند. پيامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و كسي كه همراه من است وارد شويم. فاطمه فرمود: روسري بر سر ندارم پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگير و بعد پيامبر(صلي الله عليه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35 برخي روايات نشان مي دهد زناني كه خود را با وضع جديد تطبيق نداده بودند مورد اعتراض قرار مي گرفتند. عايشه مي گويد: دختر عبدالله بن طفيل كه برادر مادري من بود در حالي كه زينت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پيامبر(صلي الله عليه وآله)نيز وارد شد و هنگامي كه او را ديد از او روي برگرداند. عايشه گفت يا رسول الله اين دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پيامبر فرمود: هنگامي كه زن به دوران عادت ماهانه رسيد بر او جايز نيست كه جز روي خود موضع ديگري را نمايان كند.36 در گزارش ديگري نيز عايشه مي گويد كه اسماء دختر ابي بكر در حالي كه پوششي نازك بر تن داشت بر پيامبر(صلي الله عليه وآله)وارد شد. پيامبر(صلي الله عليه وآله)از وي روي گرداند و به وي فرمود: اي اسماء! وقتي زن به سني رسيد كه عادت ماهانه براي او اتفاق مي افتد جايز نيست كه جز صورت و دست وي تا قدري بالاي مچ در معرض ديد ديگران قرار گيرد.37 قبل از غزوه طائف دو نفر كه عموم مردم «غير اولي الاربه; مردي كه از زن بي نياز است.» به حساب مي آوردند جمال و وضع ظاهري زني از اهالي طائف را تعريف مي كردند كه چنين و چنان است. پيامبر(صلي الله عليه وآله)سخن ايشان را شنيد و درباره اين دو نفر فرمود: مي بينم كه شما دو نفر به زنان تمايل داريد (غير أولي الأربه نمي باشيد) آن گاه دستور داد آن دو را به محلي به نام «عرايا» تبعيد كردند.38 اين قضيه حاكي از آن است كه قبل از فتح طائف كه در شوال سال هشتم هجري اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعايت حريم زنان مطرح بوده است. اين روايات اگر چه از نظر سند و دلالت نيازمند بررسي است، اما روي هم رفته حاكي از اين موضوع است كه حجاب قبل از آن كه بين مسلمانان و ايرانيان يا روميان ارتباطي بر قرار شود، تشريع شده و پشتوانه اي ديني داشته است و چنين نبود كه پس از تعامل با ديگر ملل، بين مسلمانان پيدا شده باشد. برچسبها: طلاق، مرگ تمدن كوچك خانواده
طلاق پديدهاي است كه متأسفانه آمارش نه تنها در كشور ما، بلكه در همه جهان رو به افزايش است. مشكلاتي از قبيل فقر، نداشتن درك متقابل، دخالت خانواده، اعتياد و ازدواج دوباره عواملي هستند كه اين آمار را بالا ميبرند.تأثيرات طلاق در فرزندان را ميتوان به ترتيب زير طبقه بندي كرد: ايجاد زمينههاي وسواس در دختران و پسران: وسواس، تكرار بدون اراده و افراطي اعمال و كارهاي روزمره است. بروز افسردگي در كودكان و نوجوانان: در اين نوع بيماري اجتماعي، فرد فاقد احساس لذت يا درك كمتري از زندگي روزمره است، بياشتهايي بر او چيره شده و خستگي به طور مداوم در ارگانيسم بدن وي مشاهده ميشود. به وجود آوردن زمينههاي اضطراب: در نوجوانان حالتي شبيه به احساس ترس، نگراني و تشويش به وجود ميآيد. در اين بيماري علائم بيم از آينده در رفتار نوجوانان مشهود است. نوجوان با توجه به سستي مباني خانواده از تفكر در مورد برنامه ريزي مدون براي حركتهاي دسته جمعي و گروهي وحشت دارد. ايجاد روحيه پرخاشگري در نوجوانان: روحيه عصيان نتيجه محروميتهاي مداوم از مهر و محبت پدري است. در اين نوع بيماري چون نوجوان امكان مذاكره حضوري و مستقيم و متقابل با پدر و مادر خود را نمييابد و از طرفي سؤالهاي خود را بيجواب ميبيند، روحيه عصيان و پرخاشگري در او به وجود ميآيد. رفتارهاي پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجواناني كه پدرومادر آنان جدا شدهاند، كاملاً مشهود است. بيقراري: اين بيماري با شدت و ضعف در نوجوانان خانوادههايي كه شاهد جدايي پدر و مادر خود بودهاند، مشاهده ميشود. حالتي كه فرد در مقابل هرگونه عاملي تحريكپذير است يعني حتي در مقابل محركهاي ضعيف عكس العمل شديد نشان ميدهد. حسادت، سوءظن و سماجت: خانوادههايي كه والدين آنها از هم جدا شدهاند اين حساسيتها در نوجوانان ديده ميشود. اين گروه از نوجوانان در مقابل همراهان و همسالان خود حساسيت بيشتر و زياده از حد نشان ميدهند.طلاق در بسياري از موارد و مواقع ضروري است و زوجين ناگزير به قبول اين امر هستند. ولي در اغلب موارد جداييها در نتيجه توقعات بيجاي احساسي، اقتصادي و عاطفي زوجين از همديگر، سوءظن و بدبيني بيمورد، نداشتن صبر و گذشت در زندگي، حسادت بيش از حد زن و شوهر، پرخاشگري و تندخويي زن يا مرد و غرور و خودخواهي بيمورد صورت ميگيرد. بديهي است درگيريهاي خانوادگي و مشاجرههاي پدر و مادر در حضور فرزندان، تأثيرات روحي شديدي بر كودكان و نوجوانان ناظر بر صحنه ميگذارند و در رفتارهاي پرخاشگرانه كودكان و نوجوانان اثر مزمن بر جاي خواهد گذاشت. به طور كلي كودكان و نوجوانان مرگ پدر و مادر خود را راحتتر از طلاق آنان پذيرا هستند، در فوت پدر و مادر پيوندهاي عاطفي، شخصيتي و احساسي و رشتههاي ارتباط رواني گسسته نميشود يا كمتر سست ميشود و افسردگي و ملال، كوتاهمدت و زودگذر است. در حالي كه آثار درازمدت طلاق در پسران و دختران بيشتر است و مشكلات ناسازگاري در تشكيل خانواده را به وجود ميآورد. آنچه از پژوهشها در امر طلاق برميآيد، اين است كه دختران خانوادههاي تك سرپرست يعني آنها كه فقط با پدر يا مادر به سر ميبرند در معرض عوارض نامطلوبي چون انحرافات ازدواج زودرس، فرار از خانه و ترك تحصيل قراردارند. اين امر در مورد گروههاي اجتماعي و طبقاتي نيز صدق ميكند. البته وقتي پاي نامادري و ناپدري در ميان است، تحول و پيچيدگي خاصي در زندگي كودكان و نوجوانان به وجود ميآيد. آشنايي كودك و نوجوان با بستگان جديد، خواهرها، برادرها، داييها و عموهاي ناتني گرچه گسترهاي از دنياي تازه و متفاوت به وجود ميآورد، ولي اغلب فرزندان در جوار ناپدري و نامادري احساس خوشبختي و شادماني نميكنند. گرچه ممكن است زن يا شوهر با همسر جديد خود كاملاً خوشبخت باشد. قربانيان طلاق در ايران بيشتر بچههاي فراري و نوجوانان ساكن در كانون اصلاح و تربيت را قربانيان طلاق تشكيل ميدهند. بچههايي كه فقط با پدر يا مادر خود زندگي ميكنند، اغلب دستخوش اختلالات عاطفي و رواني ميشوند. بيشتر قربانيان طلاق كه همان كودكان و نوجوانان هستند، به مادران خود بيشتر نزديك هستند تا پدر؛ زيرا پدر جدا شده از مادر، با بچههاي خود بيشتر مثل يك خويشاوند رفتار ميكند تا فرزند حال آنكه مادر هرگز از كودكش فاصله نميگيرد و مهر و محبت و احساس مادري را زير پا نميگذارد. به قول يك جامعهشناس «هر طلاق، مرگ تمدن كوچك خانواده است». اجبار و الزام به طلاق را در موارد و شرايط خاصي از زندگي مشترك بايد پذيرا بود. براساس قوانين اجتماع احترام به آزاديهاي فردي ضرورتي اجتنابناپذير است ولي قبل از هر جدايي به ميوههاي نارس درخت زندگي بينديشيم، نگذاريم ناهنجاريهاي جامعه آنها را مسموم كند. تعجيل در داشتن فرزند در سالهاي خطر زندگي مشترك (سالهاي اول و دوم اصولاً سالهاي خطر براي زوجهاي جوان به شمار ميرود) كه ظاهراً براي تحكيم مباني خانواده انجام ميپذيرد ،كاري است كه بايد با تعمق صورت بگيرد زيرا در صورتي كه به علل مختلف ياد شده بين زوجين جدايي روي دهد نخستين قربانيان، فرزنداني خواهند بود كه از نفاق و تفرقه زوجين به جاي ماندهاند. پس بياييم عاقلانه بينديشيم تا: ـ ازدواج با بصيرت و بررسي صورت پذيرد. ـ گروههاي شغلي و طبقاتي مدنظر دختر، پسر و خانوادههاي آنان قرار گيرد. ـ صداقت در گفتار ملاك باشد و از هرگونه دروغ مصلحتي براي ايجاد زمينههاي وصلت جلوگيري شود. ـ ملاك گزينش همسر، ايمان، تدين، صفا و همدلي باشد. ـ شناخت كافي از خصوصيات اخلاقي، روحي و خانوادگي زوجين حاصل شود. ـ سادگي، بيپيرايگي، قناعت، صبوري و محبت ستونهاي زندگي مشترك و زناشويي را تشكيل دهد. در اين صورت جغد طلاق، بر بام زندگيها نخواهد نشست و باد خزان در بوستانهاي زندگي وزيدن نخواهد گرفت. بهتر است براي ساماندهي به وضعيت زندگي كودكان و نوجوانان تك سرپرست كه ناگزيرند زير نظر پدر يا مادر خود زندگي كنند، «واحد مددكاران ويژه طلاق» تشكيل شود تا قبل از صدور حكم، پدران و مادران را در اعمال و رفتاري كه بايد بعد از طلاق با فرزندان خود داشته باشند توجيه كنند. به پدران و مادران بايد آموزش داده شود كه از بدگويي و بازگويي عيوب و نقايص يكديگر پيش فرزندان خود (بعد از اجراي حكم طلاق) احترازكنند و مظلومنمايي نكنند، چون فرزند بايد واقعيت جدايي پدر و مادر را به عنوان يك الزام و ضرورت زندگي پذيرا باشد و جايگاه حرمت متقابل پدر و مادر را حفظ كند. تداوم ارتباط و تماس مددكاران ويژه طلاق با خانواده فرزندان تك سرپرست براي بررسي و حل مشكلات رواني ـ اجتماعي در سالهاي بعد از طلاق ضرورت ديگري است كه از معضلات و نارساييهاي احتمالي كودكان و نوجوانان جلوگيري ميكند. بديهي است گروه مددكاران ويژه طلاق بايد دورههاي كوتاه مدت روانشناسي كودك، روانشناسي خانواده و روانشناسي اجتماعي را بگذرانند و با مسائل بزهكاري و ناهنجاريهاي كودكان و نوجوانان آشنا شوند. منبع:روزنامه اطلاعات /س برچسبها:
بابا . . . جونمی ، عمرمی ، قلبمی . . . دوستت دارم و به شما افتخار میکنم . امید که سایه شما تا ابد بر سر ما باشد
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- پدر جان روزت مبارک . فقط میتوانم بگویم دوستت دارم و از دور میبوسمت . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- بابا جون ، میدونم خیلی عذابت میدم ولی جوونیه و هزار جور شیطنت ، شما به بزرگیه خودت ببخش و بدون که از تموم وجودم دوستت دارم . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- پدر جان ، نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من در این غربت است ، بدان که برای من بهترینی . روز پدر مبارک باد . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- پدرم راه تمام زندگیست ، پدرم دلخوشی همیشگیست . روزت مبارک باباجون -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- میلاد با سعادت مولود کعبه مولی الموحدین ،امیرالمومنین، امام علی (ع) محضر امام عصر و الزمان، امام الانس و الجان حجت ابن الحسن العسکری حضرت مهدی عجل الله تعالی فرج و تمام عاشقان حضرت تبریک وتهنیت باد. -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- برخیز که قدسیان جوابت بدهند وز کوثر معرفت شرابت بدهند چون ماه رجب باشدو اعیاد علی کعبه مانند صدف در دل خود گوهر داشت گوهری زینت هستی چونان حیدر داشت یک پیاله ز می اش مست کند عــــالم را آنکــه اندر قدحش باده ای از کوثر داشت -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- نازد به خودش خدا که حیدر دارد -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- قرآن جز از مدح علی آیه ندارد این صدف جز این دُر گرانمایه ندارد رفتم زیر سایه لطفش بنشینم دیدم علی نور بود سایه ندارد علی علیه السلام و زیبائی ها: از کعبه حق بانگ جلی می آید آوای خوش لم یزلی می آید بشنو که سروش وحی حق می گوید آغوش گشایید علی می آید -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا بدنیا آمد، اوست. زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست. زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر (ص) بود. زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- میدونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟ روز مادر طلافروشی ها شلوغ میشه اما روز پدر جوراب فروشی ها . . . میدونی شباهتشون چیه ؟ پول هر دو از جیب بابا میره . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- پدرم با صمیم قلب از تو تشکر میکنم ، نه به خاطر اینکه به من محبت کردی و جوانمردیم آموختی ، نه به خاطر اینکه راه و رسم مردانگیم آموختی ، به خاطر اینکه با آن سیلی که به من زدی ، عشق و صفا و آزادگیم آموختی . پدر جان روزت مبارک . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- سلام بابا جون . امروز که داشتم به تقویم نگاه میکردم متوجه یه چیز عجیب تو اون شدم ، نوشته بود : چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۷ ، ۱۳ رجب ۱۴۲۹ ، ۱۳ ژوئن ۲۰۰۸ مصادف با تولد امام اول شیعیان ، حضرت علی (ع) و روز پدر . خواستم ازتون بپرسم واقعا حقیقت داره یا نه !!؟؟ -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- پدر ، نام تو تکیه گاه من است . روز پدر رو خدمت شما پدر عزیزم تبریک عرض میکنم . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- این اس ام اس جهت تبریک گفتن بچه های کوچک به باباشون هست و برای بقیه سنین توصیه نمیشود ، حتی شما دوست عزیز : بابای من بهترین بابای دنیاست ، هی . بابای من روی سر همه باباهاست ، هی -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . . . -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- مکه پر شور و شعف/ کعبه می گیرد شرف -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۲٫ ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۳٫ دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۴٫ زان سبب ماه رجب ماه خداست -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۵٫ حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۶٫ زد عشق تو خیمه در دل ما -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۷٫ ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۸٫ هر کس که شود داخل حصن حیدر -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۹٫ ای تو کعبه را نگین/ یا امیر المؤمنین -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۱۰٫ تقدیم به پدر حقیقیمان، امام زمان-ارواحُنا فِداه: -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۱۱٫ پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون -_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_- ۱۲٫ ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان / ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان برچسبها: |
|