وبلاگ رسمی علی ترکاشوند
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ رسمی علی ترکاشوند و آدرس معارف.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. Just For Transfer To AVAFBLOG

 





در خصوص نقش و جايگاه ارجمند كار و كارگر در گستره فرهنگ اين ديار ، سخن بسيار است و بي هيچ مبالغه ‌اي مي‌توان گفت كه ايرانيان از پيشگامان درك ژرف اين مفاهيم گرامي و والا بوده‌اند.

در فرهنگ ايراني - به شهادت تاريخ - همواره « كار » ارج نهاده شده و كاهلي و تن آسايي موجب نكوهش و مذمت قرار گرفته است.

در پرتو آيين مبين اسلام ، ايرانيان با دل و جان به احكام اين دين حيات بخش كه كار را عبادت دانسته و براي كارگران مقام و احترام ويژه‌اي قائل است، گرويده‌اند و براساس اين تعاليم و رهنمودها، ادبيات اين سرزمين به عنوان يكي از مقدس ترين جلوه‌هاي ادبيات جهان شكل گرفته است. ادبياتي كه ملهم از آيات قرآن كريم ، احاديث نبوي و روايات پيشوايان عالي قدر مكتب نوراني تشيع است. در ادبيات غني و شكوهمند ايران همواره از كار و كارگران به نيكي و عظمت ياد شده و به تحقيق در ادبيات هيچ سرزميني تا اين اندازه برچنين عناصري تكيه و تاكيد نشده است.

در اشعار سخنوران گرانقدر و نامدار ادب پارسي، كار، عنصر رهايي جوامع از پليدي‌ها و مذلت‌ها و عامل ارتقا و توسعه معرفي شده و از كارگران به عنوان مردمان شريفي كه نقش مهم و ارزشمندي درگردش چرخهاي جامعه دارند ياد شده است. در واقع گفتني‌ها در اين باره بسيار فراوان است تا جايي كه مي‌توان به آثار بسياري در ادبيات كارگري كه شاخه‌اي از ادبيات اجتماعي ايران و جهان است اشاره داشت و جا دارد كه اين آثار مورد توجه و تعمق افزونتري قرار گيرد.

جايگاه فرهنگ كار در استقلال جامعه :

احساس تعهد و مسئوليت‌پذيري، وجدان كاري، تلاش افزونتر و روحيه بالندگي از عوامل مهمي هستند كه نقش ارزنده و غيرقابل انكاري در توسعه اجتماعي و نيز بهبود رابطه ميان كارگر و كارفرما را موجب مي‌شوند.

اصولا گسترش همدلي اجتماعي نيازمند ايجاد زمينه‌هاي درك و تفاهم عميقي است كه اين مهم ميسر نخواهد شد مگر از طريق بسط فرهنگ مبتني برآموزه‌هاي اخلاقي و معنوي.

تاريخ حيات بشر، مبين اين واقعيت است كه انسانها براي پيشرفت همه جانبه به سمت همگرايي راه برده‌‌اند و به هر ميزان درك متقابل و معنويت در جوامع فزوني يافته، آهنگ ترقي نيز شتاب چشمگيرتري به خود گرفته و بالعكس. به اين اعتبار هيچ جامعه‌اي را نمي‌توان بي‌نياز از رويكرد به فرهنگ دانست، بويژه آنكه تمام جوامع در پي رونق و شكوفايي همه جانبه هستند و امكان‌پذير شدن اين مفهوم وسيع، ارتباط مستقيمي با توسعه فرهنگ كار دارد.

در كشورهاي پيشرفته جهان اين نكته به تحقيق به اثبات رسيده است كه افزايش توليد، ارتقاي بهره‌وري و بالا رفتن سطح كيفي محصولات، ارتباط مستقيم و غيرقابل انكاري با مناسبات و فرهنگ حاكم برآن، و ادبيات رايج و جهت‌مندي آن دارد. به عبارت ديگر تمام جوامع محتاج به حاكميت ادبيات پويا، هدفمند و عادلانه‌اي هستند كه حقوق انسانها را محترم بشمارد و تلاش آنان را قدر نهاده و آنها را براي دستيابي به فردايي روشن‌تر تشويق و ترغيب نمايد.

اشعاري كه در منزلت كار سروده شده است و يا در ستايش كارگران و جلوه‌هاي گوناگون تلاش و نحوه زندگاني ثمرآفرين آنان، و دشواري‌هايي كه به اشكال مختلف با آن دست به گريبان هستند، بي‌گمان آثار گرانبهايي است كه از جهات گوناگوني مي‌تواند مورد استفاده خاص و عام قرار گيرد.

اشعاري كه در قلمرو كار آفريده شده از آنجا كه نقش ترغيب كننده و برانگيزاننده‌اي دارد، مي‌بايست از طريق رسانه‌ها بيشتر به سمع و نظر مخاطبان برسد تا شور و تلاش و آفرينندگي در جامعه شتاب افزونتري يابد و اشتياق به كار و كارآفريني كه موجب توسعه و ترقي جامعه است، نمايان‌تر گردد.

انتشار آثاري كه محتواي آن بيان زندگي پرتلاش كارگران است نيز از يك سو ارائه تصويري از عظمت كوشش كارگران و از ديگر سو آشنايي جامعه با سختي ها و مرارتهايي است كه اين قشر كوشا متحمل مي‌شوند تا جامعه از حاصل سعي آنها زندگي برخوردارتري داشته باشد كه اين مهم مي‌تواند نگرش اجتماعي توده‌هاي مردم را به اين قشر ارتقا بخشد.

ذكر اين نكته نيز ضروري است كه نبايد تعريف كار و كارگر را محدود و منحصر كرد زيرا چنين رويكردي در جوامع كمونيستي، پيامدها و نتايج چندان مثبتي نداشته است، در حالي كه دركشورهاي پيشرفته جهان، كارگر و كار از چنان مفهوم وسيعي برخوردار بوده كه تمامي آحاد جامعه را مشمول شده است. به عبارت ديگر به هر ميزان كه بروسعت دايره مفهوم كار و كارگر افزوده شود و تقدس و تكريم نسبت به آن افزايش يابد، نتايج مطلوب‌تر و موثرتري حاصل خواهد شد و در اين ميان نبايد از كاركردهاي هنر و ادبيات غافل بود.

فرهنگ كار در آينه ملل ديگر :

اهميت فرهنگ كار تا بدانجاست كه هيچ ملتي را نمي‌توان يافت كه نسبت به تعظيم و تكريم و ترويج و اشاعه اين فرهنگ اميد‌آفرين و رهايي بخش، بيگانه باشد. به عبارت ديگر در آثار فرهيختگان و هنرمندان جهان بخش قابل توجهي به پرداختن به اين مهم - با موضوعات و مضامين گوناگون- اختصاص يافته است. تا به آنجا كه برخي از سخنوران فرزانه اين سرزمين‌ها عمر خويش را به طور كلي مصروف پرداختن به اين موضوع نموده و از اين حيث شهرت يافته‌اند.

اصولا يكي از شاخصه‌هاي ادبا و سخن‌سرايان انديشور و بزرگ جهان، بهره‌مندي آثار آنان از عنصر تفكر و بهره جستن از قابليت تماشاي ژرف پيرامون خويش است كه موجب مي‌‌شود اين آثار در زندگي و سرنوشت جوامع، تاثير بنيادين و افزونتري برجاي بگذارد.

« كار » با تمام موضوعات مرتبط به آن سرشار از جلوه‌هاي زيبا، دلپذير و تفكر برانگيزي است كه درك و بيان آن تنها از عهده شاعران، نويسندگان و هنرمندان هوشمند و خلاق برمي‌آيد.

بخش قابل ملاحظه‌اي از شاهكارهاي ادبي جهان آثاري است كه روايتگر تلاش مجدانه و خستگي‌ناپذير انسانها جهت غلبه بر دشواري‌ها و فراهم آوردن جهاني بهتر و آبادتر براي زندگي است و همين مفهوم، دستمايه آفرينش آثاري بوده است كه اين رسالت انسان‌ساز را به آدميان، يادآوري و آنان را در اين طريق به تكاپوي بيشتر ترغيب كرده است.


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:10 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

بهترين عبادت
از حضرت رسول(ص) منقول است که: «عبادت هفتاد جزء است وبهترين آنها طلب حلال است».
درحديث ديگر فرمود: « هر که شب بخوابد وامانده از طلب حلال، چون شب به سر آيد، آمرزيده شده باشد.»(1)
طلب مال از حلال
چنانچه از احاديث معتبره ظاهر مي شود، طلب مال از راه حلال کردن خوب است؛ بلکه واجب ولازم است؛ اما آن طلب را مانع عمل به سنت هاي پيغمبر کردن، يا اعتماد بر طلب خود کردن خوب نيست؛ بلکه بايد عمل به فرايض وسنن الهي بکند وچنانچه فرموده اند قدري از سعي بکند وبداند که با وجود سعي، مُعطي خداست واز اوطلب نمايد وبه سبب اين سعي از ياد او غافل نشود؛ چنانچه حق تعالي مدح کرده است ايشان را:«مرداني که غافل نمي کند ايشان را تجارت وبيع از ياد خداو از اقامه صلات ودادن زکات».
وبعد از تحصيل به آنچه به هم رسد، بايد قناعت کرد واگر از حلال کم به هم رسد برخود مشقت مي بايد. گذاشت ودراين صورت ترک لذت ها کردن وجامه هاي درشت وکهنه پوشيدن خوب است، که متوجه حرام نشود، واگر خدا وسعت وفراخي در رزق دهد، بعد از اداي حقوق واجبه الهي توسعه برخود وعيال ومؤمنان واعانت فقرا ومساکين بايدکرد.(2)
تحصيل نعمت دنيا
ترک لذت ها را في نفسه کمال دانستن خوب است،که درمجلسي وارد شويد وبه طعام لذيذي ايشان را دعوت نمايند نخورند،که ما رياضت مي کشيم،و اينها را نمي خوريم.اين مذموم است.اما اگر براي فقير وبي چيزي يا اعانه مؤمني برخود تنگ گيرد خوب است وهمچنين در مرکب وخانه وغير اينها از مايحتاج خود.
چنانچه کليني به سند معتبر روايت کرده است که سفيان ثوري به خدمت حضرت امام جعفر صادق(ع)آمد. ديد که آن حضرت جامه اي درنهايت سفيدي ونزاکت پوشيده اند؛مانند پرده اي که درزير پوست تخم مرغ باشد.سفيان گفت:«اين جامه ،جامه تو نيست که پوشيده اي وجامه اي به اين نفاست نبايد بپوشي.»حضرت فرمودند:«بشنو ازمن وآنچه مي گويم حفظ کن،که در دنيا وآخرت براي تو خوب است اگر بر سنت پيغمبر بميري وترک بدعت ها بکني!بدان که حضرت رسول(ص)در زمان خشکي بودندکه ميان مسلمانان تنگي بسيار بود.به آن نحو که شنيده اي سلوک مي کردند.اما وقتي که دينار وگندم وفراخي در روزي به هم رسد، سزاوارترين مردم به صرف کردن نعمت ها ،ابرار ونيکوکارانند؛نه فجار وبدان،ومؤمنان ،نه منافقان،و مسلمانند، نه کافران.پس چرا جامه مرا انکارو مذمت کردي اي ثوري!والله با اين لباس واين حال که ازمن مي بيني ،ازروزي که خود را شناخته ام هيچ صبح وشامي برمن نگذشته است که خدا را در ما ل من حقي مانده باشدو نداده باشم يا به مصرفش صرف نکرده باشم!(3)
مذمت ترک دنيا
جماعتي درسعي وکار آخرت شده اند که با لکليه دست از دنيا برداشته اند وايشان شب وروز در غم آخرت وپشيماني از عمل هاي ناشايسته، موافق معني آيه اي که قبل از اين مذکور شد که در دنيا رفاهيت نيست ، ترک دنيا کرده اند ودست از کسب وکار کشيده، درگوشه اي معتکف شده اند واينکه از مال واموال ونفس وهوا فارغ، واز دست مردم خلاص يافته، دربقعه عزلت نشيني ومغاره گزيني؛(4) چنان که شيخ سعدي گفته:
آنان که به کنج عافيت بنشستند
دندان سگ ودهان مردم بستند
هر چند اسباب فراغت است؛ ولکن مناسب حال امت حضرت رسول اکرم(ص) نيست؛ زيرا که آن حضرت فرموده: « الحمدالله امت من مثل امتان پيشين درمغاره ساکن نمي شوند بي نان وتوشه. گاه باشد که دو روز يا سه روز مائده نرسد وآن مرد را صبر وتوکل نرسد ودلش به وسوسه شيطان از راه رفته، کافر گردد.»
وديگر آنکه ثواب عظيم واجر بسيار وجزاي بي شمار در آن است که کس با مردم از روي الفت ورأفت سلوک ومدارا کند واز رنگ ها وبوي ها وطعم ها، کسب کرده وتمتع گيرد وبه صرافت طبع، ترک آنچه ديده وشنيده کند؛ نه به دوري وانقطاع؛ و ازامور ناشايسته اين است که کسي گوشه نشين شده ودر به روي خويش بسته از جميع کمالات محروم ومأيوس گردد؛ وحضرت رسول(ص) فرموده: «خيرُ الاُمور اَوسطها.»(5) پس از اين حديث معلوم شد که طلب کردن به تمام شدت ومشغول شدن به نهايت غفلت، کمال جهل وناداني خواهد شد وترک دنيا کردن ودر مغاره نشستن هم به دليل «خير الامور اوسطها» غير جايز ونالايق است.لهذا بهتر آن است که معتدلانه سعي در شئون دنيويه به قدر امکان نموده وکوشش درامور و معيشت يوميه از امور واجبه است.
اگر به کلي لذت ها را نيافته ومشاهده قدرت نکرده باشد ورنگ ها را نديده باشد، چگونه از آثار قدرت کامله خبر تواند يافت؟ مثلاً کسي که عسل نخورده باشد، چه داند که قادر قدرت نما ازشاخ وبته چنان شهدي ايجاد فرموده، واگر به سير باغ ها نرفته باشد وميوه ها وگل ها را با طعم ورنگ وبو تشخيص نکرده باشد، شبهه اي نيست که آن کس از درک آثار قدرت عاري باشد. پس هر کس که در بازار وکوچه ومحله مي گردد ومشاهده باغ وگلزار وصحرا و کشت زار وزراعت مختلف الانواع مي نمايد، بر آثار صنعت صانع اطلاع مي يابد واگر نه، عاري وعاطل خواهد بود.(6)
جمع کردن مال
از جمع آوردن مال غافل مباش وجهد کن تا هر چه فراآوري وجمع کني، از نيکوترين محل بر وجه حلال باشد تا بر تو گوارنده بودوآن را ثباتي وبقايي باشد وبه هر باطل از دست مده وضايع مگردان؛ چه گفته اند نگاه داشتن مال مشکل تر از جمع آوردن است. پس به هنگام ضرورت ودر بايست خرج کن وآنچه خرج کني سعي کن واجتهاد نما که هر چند زودتر عوض آن باز جاي نهي؛ چه چون برگيري وبدل آن حاصل نيايد، اگر گنج قارون بود، سر آيد.اما چندان محبت مال در دل راه مده ومشعوف آن به مرتبه اي مشو که آن را ابدي شناسي؛ تا اگر روزي حادثه اي روي نمايد وضايع گردد، به غايت دل تنگ ومحزون نگردي.
گر جهاني زدست تو برود
مخور اندوه که آن چيزي نيست
عالمي نيزت ار به دست آيد
اعتبارش مکن که چيزي نيست(7)
حفظ مال
ومال اگر چه بسيار بود، بايدکه به تدبير به کاربري؛ چه اندک به تدبير بهتر که بسيار بي تدبير. واگر بسياري از تو بماند، بهتر که به اندکي نيازت آيد.
حکما گفته اند: به دشمنان رها کردن، بهتر از دوستان خواستن. نگاه داشتن به که به نياز جستن.واگر چه مايه اندک بود، نگاه داشتن واجب دان؛ چه هر که اندک نگاه نتواند داشت، حافظ بسيار نيز نتواندبود.
زيان کار مباش؛ چه ثمره آن نيازمندي است وثمره نيازمندي، خواري. کار خويش بر کار غير مقدّم دان؛ ليکن دراتمام مهام(8) دوستان ومردمان تقصير مکن وساعي باش.
کوش تا خلق را به کار آيي
تا به خدمت جهان بيارايي
چون گل آن به که بوي خوش داري
تا در آفاق خوي خوش داري
نه شنيدي که آن حکيم چه گفت
خواب خوش ديد هر که شب خوش خفت(9)
کوشش درکسب روزي
کوشا باش تا آبادان گردي. فروتن باش تا بسيار دوست باشي.خرسند باش تا توانگر شوي. آنچه به رنج به دست آيد، از کاهلي وغفلت ضايع کردن نه از خرد باشد وهنگام تنگ دستي ونياز پشيماني وتأسف سود ندارد؛ ولي چون رنج خود بري، بکوش تا برش خود خوري وعوض آن رنج ها راحتي بيابي؛ چه چون نفس نفيس نياسايد، صاحب آن نفس، ظالم وکاسب آن مال، خاسر باشد.(10)

پي نوشت ها :
 

1- همان.
2- گزيده عين الحياة، ص 69.
3- همان، ص 71.
4- مغاره: غار، کنج، پستو؛ مغاره گزيني: غارنشيني، عزلت وانزوا از مردم.
5- بهترين کارها، حد ميانه ومتعادل ترين آنهاست.
6- کليات شيخ بهايي (موش وگربه)، صص 191و 192.
7- انيس الناس، ص 82.
8- مهام:مهمات، نيازها وضروريات.
9- انيس الناس ، صص 82و 83.
10- انيس الناس، ص 84
 

منبع:نشريه گنجينه شماره 84

برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:10 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

اهل همت را ز ناهمواری گردون چه باک
رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام نوروزي خود سال جديد را سال همت مضاعف ، كار مضاعف نامگذاري و ابراز اميدواري كردند ، ملت بزرگ ايران و مسئولان كشور با توكل به خداي متعال و تقويت مضاعف علم و ايمان ، در بخش‌هاي مختلف اقتصادي ، فرهنگي ، سياسي، عمراني و اجتماعي گام‌هاي بلندتري بردارند و با پيمودن راه‌هاي نو، ايران اسلامي را به قله‌هاي بلند پيشرفت و عدالت نزديك تر كنند.

نكاتي چند در نامگذاري سال جديد وجود دارد كه توجه به آنها ضروري است، مقدم دانستن همت بر كار نشان از اولويت آن است. همت به معناي اراده و آرزو، خواهش و عزم، قصد كردن، خواستن و ... است به طوري كه در اشعار متعددي اين مفهوم ساري و جاري است:
همت او بر فلك ز فلخ بنا كرد
بر سر ايوان فكند بن پي ايوان
همت ام بدرقه راه كن‌اي طاير قدس
كه دراز است ره مقصد و من نوسفرم بر سر تربت ما چون گذري همت خواه كه زيارتگه رندان جهان خواهد بود

از واژه همت در آيه بيست و چهارم سوره يوسف عليه السلام استفاده شده است كه به تفسير آيت الله جوادي آملي: آن زن مصري همت گماشت و همتش در حد تعقيب يوسف به فعليت رسيد،ولي يوسف صديق نه تنها مرتكب حرام نشد و نيز مقدمات حرام را فراهم نساخت بلكه قصد و همت و خيال گناه نكرد زيرا او را برهان رب ديد.
همت و اراده در انجام كارها را مي‌توان به عنوان موتور محرك سازمان‌ها و كاركنان اداره‌ها دانست. هركه را يك ذره همت داد دست؟ كرد او خورشيد را زآن ذره پست و همچنين همت بلند دار كه مردان روزگار؟ از همت بلند به جايي رسيده اند.

در حالي كه جمهوري اسلامي ايران در مسير سند چشم انداز بيست ساله قدم بر مي دارد، در ابتداي اين سند آمده است: با اتكال به قدرت لايزال الهي و در پرتو ايمان و عزم ملي و كوشش برنامه ريزي شده و مدبرانه جمعي و در مسير تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسي ، در چشم انداز بيست ساله، ايران كشوري است توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي علمي و فناوري در سطح منطقه با هويت اسلامي و انقلابي ، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بين‌الملل .
رسيدن به اهداف مشخص شده در اين سند بالادستي نظام كه در سيزدهم آبان ماه سال ‪ ۱۳۸۲ توسط رهبر معظم انقلاب به سران قواي سه گانه ابلاغ شد، همتي مضاعف را مي‌طلبد؟ چنانكه ايشان در پيام نوروزي خويش با يادآوري ظرفيت عظيم ايران براي دستيابي به پيشرفت و عدالت خاطر نشان كردند: كارهاي با ارزش انجام شده، در مقابل ظرفيت عظيم ملت و كشور، كار بزرگي نيست بنابراين بايد با همتي چند برابر، كار متراكم تر و تلاش بيشتر، زمينه استجابت دعاي تحويل سال نو را فراهم كنيم تا پروردگار كريم، اين كشور و اين ملت را به بهترين حال‌ها و بهترين موقعيت‌ها و روزها برساند.
مشخص است كه داشتن همت ، به تنهايي نمي‌تواند چندان كارساز باشد. بلكه اين اراده بايد براي محقق ساختن اهداف مد نظر با تلاش و كوشش درخور همراه شود . چنين است كه واژه كار در كنار همت قرار گرفته است تا خواسته‌ها و اراده ها از دايره سخن سر برآورده و عملياتي شود. چرا كه قرآن نيز تصريح مي كند: آدمي را جز حاصل كارش بهره‌اي نيست. اينگونه است كه وحشي بافقي، شاعر ايراني، مي‌سرايد: همت اگر سلسله جنبان شود؟ مور تواند كه سليمان شود.
رهبر انقلاب اسلامي در پيام نوروزي خويش ابراز اميدواري كردند در سال جديد كه سال همت مضاعف، كار مضاعف نامگذاري شده، ملت بزرگ ايران و مسئولان كشور با توكل به خداي متعال و تقويت مضاعف علم و ايمان، در بخش‌هاي مختلف اقتصادي، فرهنگي، سياسي، عمراني و اجتماعي گام‌هاي بلندتري بردارند و با پيمودن راه‌هاي نو، ايران عزيز اسلامي را به قله‌هاي بلند پيشرفت و عدالت نزديك تر كنند.
اهل همت را ز ناهمواري گردون چه باك؟ سير انجم را چه غم كاندر زمين چون و چراست ؟

 


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:10 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

کار از دیدگاه علی (ع)

1 . مقدمه
هر جامعه‏اى براى تداوم حيات و بقا به كار و فعاليت مردم و مسؤولان احتياج دارد . نياز به كار از قرون باستان وجود داشته است و هرچه مى‏گذرد، بر اهميت آن افزوده مى‏گردد . كار قسمت اعظم از زندگى انسان را در بر مى‏گيرد .
به عقيده‏ى بسيارى از متفكران اجتماعى و انديشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسان‏ها قسمت اعظم نيازها و احتياجات خود را از طريق كار گروهى و اجتماعى تامين مى‏كنند . حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام، انديشمند و پيشواى برجسته شيعيان و امت اسلامى كار و تلاش را با درايتى واقع‏بينانه بيان نموده است .
كار از مفاهيم مهم علم جامعه‏شناسى است . كار سرمايه و ذخيره‏ى ملى است و مى‏تواند به رشد تمدن كمك كند . اگر افراد جامعه‏اى به طور نسبى بتوانند كار و شغل مناسب به دست آورند و شغل آنان متناسب با استعدادها، توانايى‏ها و علائق آنها باشد، زمينه براى نوآورى، ابتكار، رشد و پيشرفت در ابعاد اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعه به وجود مى‏آيد . برعكس اگر زمينه‏هاى اشتغال و كار در جامعه محدود و تقاضا براى كار بسيار باشد، به تدريج‏بيكارى افزايش مى‏يابد . گسترش بيكارى منجر به آسيب‏ها و پيامدهاى ناگوار در جامعه مى‏شود .



2 . تعريف كار
از نظر لغوى كار به معناى فعل و عمل و كردار انسان است و در اصطلاح، كار فعاليتى است نسبتا دائمى كه به توليد كالا يا خدمات مى‏انجامد و به آن دستمزدى تعلق مى‏گيرد .
به عقيده‏ى بعضى از صاحب‏نظران در تعريف كار به نوع خاصى از كار توجه نشده است; بلكه كار را در مفهوم عام سرچشمه‏ى انباشت ثروت و سرمايه و نهايتا رشد و شكوفايى جوامع تلقى كرده‏اند . پولكس فن (1) مى‏گويد:
مردم سرچشمه ثروت‏هاى منقول بوده و افزايش ثروت از كار و زحمت آنها ناشى مى‏شود . (2)
از نظر برخى از اقتصاددانان ليبرال از جمله كلسن كار عبارت است از:
استفاده‏اى كه انسان از نيروهاى مادى و معنوى خود در راه توليد ثروت يا ايجاد خدمات مى‏كند . (3)
بر اساس اين تعريف فعاليت و كار به طور عمده از طريق هدف‏ها و ارزش محصولى كه توليد شده معين مى‏گردد; به عبارت ديگر كار زمينه را براى توليد و افزايش خدمات ايجاد مى‏كند .
به طور كلى كار عبارت است از:
مجموعه عملياتى كه انسان با استفاده از مغز، دست‏ها، ابزار و ماشين‏ها براى استفاده‏ى عملى از ماده روى آن انجام مى‏دهد و اين اعمال نيز متقابلا بر انسان اثر مى‏گذارد و او را تغيير مى‏دهد . (4)
بر اساس تعريف مذكور كار داراى سه خصوصيت است:
نخست، كار مبتنى بر فعاليت فكرى و بدنى است;
دوم، از طريق كار، كالايى توليد مى‏شود يا خدمتى عرضه مى‏گردد;
سوم، در قبال انجام كار، دستمزدى پرداخت مى‏گردد .
در انديشه‏ى حضرت على عليه السلام مى‏توان به صورت استنباطى كار را چنين بيان نمود: كار عبارت است از تلاش و كوشش انسان‏ها براى آماده كردن زاد و توشه‏ى آخرت در دوران زندگى در دنياى مادى .
حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: فعليكم بالجد و الاجتهاد، و التاهب، و الاستعداد، و التزود فى منزل الزاد; (5) بر شما باد به تلاش و كوشش، آمادگى و آماده شدن و جمع آورى زاد و توشه‏ى آخرت در دوران زندگى .
از ديدگاه على عليه السلام در جامعه يكى از حقوق اوليه‏ى مردم اين است كه همه حق دارند، شاغل باشند . كار كوچكى و بزرگى ندارد; مگر با توجه به كارى كه انجام مى‏دهند و هركس اعم از مرد و زن پاداش كار خود را خواهد ديد .



3 . ارزش و اهميت كار
يكى از معيارهاى مهم براى پيشرفت و سعادت جوامع توجه به شكل، نوع و كيفيت كار و فعاليت است . در برخى از جوامع بين اشكال كار يدى و فكرى تمايزاتى وجود داشته است . كارهاى يدى و فيزيكى فاقد ارزش بود و معمولا اين فعاليت‏ها وكارها به اقشار پايين جامعه واگذار مى‏شد . براى مثال در شهرهاى يونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع كاستى (6) چنين چيزى وجود داشته است; در حالى كه در برخى از جوامع و اديان الهى و آسمانى عموما به كار و فعاليت و به ويژه كارهاى فيزيكى توجه فراوان مى‏شده است . پيامبران الهى خود بر كار و فعاليت تاكيد داشته و خود به آن مى‏پرداختند .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مى‏كرد و با مال و سرمايه‏ى خديجه عليها السلام تجارت مى‏نمود . حضرت موسى عليه السلام نيز گوسفند چرانى مى‏نمود . حضرت ابراهيم عليه السلام به كارهاى چوپانى و بنايى اشتغال داشت و حضرت ادريس عليه السلام خياط و حضرت نوح عليه السلام نجار بوده است . (7)
در زمينه‏ى احترام و بزرگداشت كار و تلاش مفيد و سودمند حضرت رسول صلى الله عليه و آله صرفا به تمجيد و تعريف نپرداخته است . بلكه دستى را مى‏بوسد كه از كار ورم كرده و پينه بسته است و مى‏فرمايد:
اين دستى است كه خدا و پيامبرش آن را دوست دارند . (8)
حضرت محمد صلى الله عليه و آله باز مى‏فرمايد: خداوند بنده‏ى باايمان پيشه‏ور را دوست دارد و هيچ‏يك از شما غذايى گواراتر از دسترنج‏خود نخورده است . (9)
علاوه بر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله ائمه‏ى اطهار عليهم السلام هر كدام به كار و فعاليت مى‏پرداختند . پس از رسول اسلام، اميرالمؤمنين عليه السلام از هركس متواضع‏تر بود . در امور خانه به همسر خويش كمك مى‏كرد و شخصا به كار و تلاش در مزرعه مى‏پرداخت .
با كلنگ زمين را مى‏كند و آن را شيار و آبيارى مى‏كرد و بارهاى هسته‏ى خرما را روى شانه مى‏گذاشت و به صحرا مى‏برد و بر زمين مى‏فشاند و اگر يك دانه‏اى از آن بر زمين مى‏افتاد، خم مى‏شد و آن را بر مى‏داشت و مى‏فرمود: امروز هسته است و فردا خرما . (10)
حضرت على عليه السلام در طول عمر خويش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامت‏به كارهاى زراعت و باغبانى مى‏پرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و يتيمان و اقشار پايين جامعه مى‏نمود . در مورد اهميت و ارزش كار و تلاش مى‏گويد:
كشيدن سنگ‏هاى گران از قله‏هاى كوه، نزد من از منت ديگران كشيدن محبوب‏تر است . مردم به من مى‏گويند: كار براى تو عيب است و حال آن كه عيب آن است كه انسان دست‏سئوال نزد مردم دراز كند . (11)
در انديشه و مرام امام على عليه السلام كار از تقدس و احترام خاص برخوردار است; به همين رو مقرر داشت كه برترى بعضى از مردم بر برخى ديگر صرفا بر اساس كار و فعاليت‏باشد; نه حسب و نسب موروثى و امتيازات قبيله‏اى و عشيره‏اى ، چنان كه گفت: «پاداش هركس در قبال هر كارى است كه انجام مى‏دهد .»
و در اين‏باره چنان سخت گرفت كه معروف شد، على ياور هر كسى است كه كار مى‏كند و دشمن آن كسى است كه به گدايى مى‏پردازد . (12)



4 . ملاك‏ها و معيارها در انتخاب شغل و كار
در مورد انتخاب شغل و كار نظرهاى گوناگونى مطرح شده است . برخى از صاحب‏نظران معتقدند كه افراد در انتخاب شغل آزادند و برخى انتخاب شغل را با ساختار اقتصادى و اجتماعى جامعه مرتبط مى‏دانند . حال سئوالات ذيل مطرح مى‏شود: آيا انتخاب شغل با آگاهى همراه است‏يا نه؟
آيا انتخاب شغل و كار بر اساس جبر است‏يا اختيار؟
آيا انتخاب شغل تصادفى است‏يا نه؟
آيا انتخاب شغل آگانه‏است‏يا ناآگاهانه؟
آيا انتخاب شغل عقلانى است‏يا بر اساس عواطف و احساسات؟
از ديدگاه برخى از محققان انتخاب شغل امرى تصادفى است و افراد به‏صورت شانسى شغلى را انتخاب مى‏كنند; در مقابل عده‏اى عامل اراده را در اين امر مهم مى‏دانند .
بعضى از صاحب‏نظران از جمله آدامس (13) 1957م اظهار مى‏دارد:
انتخاب شغل افراد بر اساس آگاهى و تامل صورت مى‏گيرد; در حالى كه به نظر فرويد (14) كار و فعاليت و انتخاب شغل به طور ناآگاهانه انجام مى‏شود به‏عبارت ديگر عامل اجبار و فشار و اضطراب باعث مى‏شود تا افراد هركدام كارى را انتخاب كنند . (15)
يكى از ملاك‏ها و معيارهاى حضرت على عليه السلام پيرامون كار و انتخاب شغل آگاهى داشتن و شناخت لازم به كار است; زيرا كار توام با آگاهى در مسير زندگى و ترقى افراد نقش مؤثر دارد; چنان كه ايشان مى‏فرمايد:
فان العامل بغير علم كالسائر على غير طريق فلايزيده بعده عن الطريق الواضح الا بعدا من حاجته و العامل بالعلم كالسائر على الطريق الواضح; (16) عمل كننده بدون آگاهى چون رونده‏اى است كه بيراهه مى‏رود . پس هرچه شتاب كند، از هدفش دورتر مى‏شود و عمل كننده از روى آگاهى، چون رونده‏اى بر راه راست است .
هم چنين على عليه السلام مى‏فرمايد: اذا ارتايت فافعل; (17) هر گاه نظر و تامل كردى، عمل كن (يعنى در هر كارى نخست‏بايد فكر كرد; آنگاه انجام داد).
از نظر على عليه السلام اخلاص از ملاك‏ها و معيارهاى ديگر در كارها و فعاليت‏ها است . على عليه السلام فرمود:
خير العمل ما صحبه الاخلاص; (18) بهترين عمل آن است كه با اخلاص همراه باشد .
باز مى‏فرمايد: صلاح العمل بصلاح النية; (19) صلاح و درستى عمل به خالص بودن نيت است .
از اين سخنان چنين استنباط مى‏شود كه اخلاص در عمل يكى از شرايط مهم در زندگى انسان‏ها به‏ويژه در زمينه‏ى كار و فعاليت است; زيرا عمل خالص علاوه بر نفع شخصى و مادى براى افراد، داراى منافع اخروى است; هم چنين در اصلاح و گرايش مردم و جامعه به سوى كمال و سعادت دنيوى و اخروى نقش ارزنده دارد .



5 . كار از ديدگاه‏هاى فيزيولوژى و روان‏شناسى
از اين منظر وضعيت فيزيكى، اندام‏ها، ماهيچه‏ها، دستگاه‏هاى تنفسى، عصبى و جز اينها در ارتباط با كار و تلاش مورد توجه قرار مى‏گيرد . موضوعاتى كه در اين ديدگاه مطرح است، عبارتند از:
1- تاثير محيط كار بر قواى انسانى;
2- توانايى ارگانيسم انسان بر محيط كار;
3- توانايى‏هاى بدنى انسان .
در اين زمينه كه چه عاملى باعث‏خستگى در محيط كار مى‏شود و با چه راه‏كارهايى مى‏توان خستگى را در محيط كار كاهش داد، على عليه السلام مى‏فرمايد:
قليل مدوم عليه خير من كثير مملول منه; (20) كار اندك كه به آن ادامه داده شود، بهتر از كار بسيار است كه خستگى آورد (از كار زياد و خستگى‏آور پرهيز كنيد كه نشاط و نوآورى را سلب مى‏كند).
باز مى‏فرمايد: دل‏ها همانند بدن‏ها، خسته و افسرده مى‏شوند; پس براى آنها لطايف حكمت‏آميز و جالب برگزينيد . (21) از اين مطلب استنباط مى‏شود كه با ايجاد تنوع و نوآورى در محيط كار مى‏توان از ملامت و خستگى جلوگيرى كرد و زمينه‏هاى رضايت را فراهم نمود .



6 . كار آزدانه و غير آزادانه (اجبارى)
بررسى‏هاى به عمل آمده حاكى از آن است كه در مواردى كار موجب استثمار و از خود بيگانگى (22) انسان مى‏گردد .
اگر انتخاب كار، ناصحيح و با فرد ناسازگار باشد، آثار مضرى خواهد داشت . چنانچه كار براى فردى كه آن را انجام مى‏دهد، امرى خارجى تلقى شود، در معناى خاص كلمه، از خود بيگانه‏كننده است .
برخى از كارهاى از خود بيگانه‏كننده عبارتند از:
1- كارها و فعاليت‏هايى كه به نوعى سلب‏كننده‏ى شخصيت افراد باشد;
2- كارى كه فرد علاقه‏مند به آن نباشد;
3- كارى كه فرد از روى اختيار و آزادى انجام ندهد;
4- كارهايى كه فرد در پايان روز به‏مانند برده از آن فرار مى‏كند و براى وى مفيد نباشد;
5- كارهايى كه خم و راست‏شدنى بيش نيستند .
از نظر حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام بر پايه دو عامل آبادى و عمران زمين و پاداش عادلانه براى كار مى‏توان جامعه‏اى سالم بنا نهاد . ايشان از كار فاقد اختيار و رضايت نهى مى‏كرد و به مسئولان و زمامداران توصيه مى‏كرد، در امور و فعاليت‏ها مردم را مجبور نسازند .
يكبار مردم يكى از ايالات به نزد وى آمده، گفتند: در سرزمين آنها نهرى بوده كه گذشت روزگار مجراى آن را خراب كرده و اگر از نو حفر و ترميم گردد، براى آنها درآمد و سود زيادى خواهد داشت . آنان از على عليه السلام خواستند كه به فرماندار خود در آن سرزمين دستور دهد كه مردم آنجا را براى كمك در ترميم و نوسازى نهر تخريب شده مجبور سازد . ايشان حفر مجدد نهر را پذيرفتند; ولى با مجبور ساختن مردم براى چنين امرى مخالفت كردند .
امام على عليه السلام به عامل خود به نام قرظة بن كعب چنين نوشت:
. . . از من خواستند كه به تو بنويسم كه آنان را به كار وادار كنى و مردم را براى حفر نهر گردآورى . . . . به نظر من كسى را نبايد به كارى كه نمى‏خواهد مجبور ساخت . آنان را به نزد خود بخوان، اگر نهر آن چنان باشد كه تعريف كرده‏اند، هركسى كه بخواهد كار كند، او را به كار بخوان و نهر بايد از آن كسانى باشد كه كار كرده‏اند; نه كسانى كه در آن شركت نجسته‏اند . . . . (23)
مجبور ساختن افراد براى انجام كارها امرى ناشايست است . آن كارى صحيح است كه افراد با ميل و علاقه انجام دهند .
چنان كه آمد، على عليه السلام كار اندكى را كه با اشتياق تداوم يابد، بهتر از كار فراوانى شمرده‏است كه رنج آور باشد .
كار بايد بر اساس آزادى و ميل باشد، نه اجبارى و حتى نبايد در كارى سودمند، مردم را اجبار كرد . فعاليت‏ها و كارهاى اجبارى پيامدهاى ذيل را به همراه دارد:
نخست، كارهاى غير آزادانه از شكوفايى استعدادها و توانايى‏هاى انسان جلوگيرى مى‏كند و زمينه‏ى رشد، نوآورى، ابداع و ابتكار افراد را تقليل مى‏دهد .
دوم، ارزش انسانى افراد را كاهش مى‏دهد;
سوم، كارهاى اجبارى نوعى توهين به آزادى انسانى است;
چهارم، فعاليت‏هاى تحميلى توهين و اهانت‏به خود كار و عمل مى‏باشد .
امام على عليه السلام آزادى و اجبار در كار را از دو منظر مورد توجه قرار داده است:
اولا، كار اجبارى را حتى در امور عام المنفعه و سودمند مقبول ندانسته است; زيرا فعاليت‏هاى اجبارى به فقدان شكوفايى، نزول ارزش انسانيت و اهانت‏به آزادى و كار منجر مى‏گردد;
ثانيا، منافع و درآمد و سودى را كه به دست مى‏آيد، سهم آنانى مى‏داند كه به كار و فعاليت پرداخته‏اند .
از نگاه على عليه السلام افرادى كه در عمل و كار كوتاهى و سستى كنند، پيامدهاى سوئى برايشان است . آن حضرت فرمود: من قصر فى العمل ابتلى بالهم; (24) كسى كه در عمل كوتاهى كند، به غم و اندوه دچار شود .
كار آزادانه شامل فعاليت‏هايى است كه:
اولا بر استعدادها و توانايى‏هاى انسان مبتنى باشد;
ثانيا فرد به آن علاقه‏مند باشد;
ثالثا به شخصيت انسان خدشه وارد نكند;
رابعا به شكوفايى و ابتكار فرد منجر شود .



7 . كارهاى شايسته
در قرآن مجيد آيات متعددى راجع به كار و فعاليت وجود دارد . يكى از اهداف مهم اسلام در جامعه انجام كار و اعمال شايسته است .
ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات كانت لهم جنات الفردوس نزلا; (25) كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كرده‏اند، در بهشت فردوس منزل خواهند يافت .
ان هذا القران يهدى للتى هى اقوم و يبشر المؤمنين الذين يعملون الصالحات ان لهم اجرا كبيرا; (26) اين قرآن خلق را به راست‏ترين و استوارترين طريق هدايت مى‏كند و مومنان را كه كارهاى شايسته مى‏كنند، به اجر و ثواب عظيم بشارت مى‏دهد .
در دين مبين اسلام كار و شغل به انواع ذيل تقسيم‏بندى شده است:
1- كارهاى واجب: شامل كار كردن به منظور تامين احتياجات شخصى و خانواده و كارهايى كه در صورت قصور و انجام ندادن، وقفه در فرايند زندگى اجتماعى و جامعه ايجاد مى‏كند;
2- كارهاى حرام: كارهايى كه شارع مقدس آن را براى جامعه مضر و زيان‏آور مى‏داند; مانند خمرسازى;
3- كارهاى مستحب: شامل فعاليت‏هايى كه به خير و عمران جامعه منجر مى‏شود; مانند كمك به محرومان;
4- كارهاى مكروه: فعاليت‏هايى كه در اسلام نهى نشده و انجام دهنده‏ى آن مورد عقوبت قرار نمى‏گيرد; اما بهتر است كه انجام نگيرد; مانند قصابى;
5- كارهاى مباح: كارهايى كه انجام دادن و ندادن آن تفاوتى نمى‏كند .
در انديشه مولاى متقيان كارها و فعاليت‏ها به دو نوع عمده تقسيم مى‏شود:
1- كارهاى شايسته; 2- كارهاى ناشايست .
كارهاى شايسته شامل فعاليت‏هايى است كه داراى خصوصيات ذيل باشد:
نخست، اين كه افراد با انجام آن به حق و خداوند نزديك شوند; به عبارت ديگر كار زمينه‏اى براى ايجاد ارتباط بين مخلوق و خالق گردد . در اين مورد امام على عليه السلام مى‏فرمايد: افضل العمل ما اريد به وجه الله; (27) برترين عمل آن است كه به قصد نزديكى به خدا انجام شود .
دوم، اين كه كارها منطبق و مبتنى بر موازين الهى و اسلامى باشد و شارع مقدس آن را براى سلامتى جامعه زيان‏آور ندانسته باشد . در اين مورد على عليه السلام مى‏گويد: احسن الافعال ما وافق الحق; (28) نيكوترين كارها آن است كه موافق با حق باشد .
سوم، كارى در جامعه شايسته است كه انجام دادن آن آسيب و انحراف فردى و اجتماعى به همراه نداشته باشد; به عبارت ديگر نه‏تنها به فساد و انحراف در جامعه منجر نشود; بلكه انسان را از خطا و اشتباه مصون نگه دارد و زمينه‏اى براى انجام صالحات و نيكى‏ها در فرد و جامعه گردد .
على عليه السلام فرمود: احسن الافعال الكف عن القبيح; (29) نيكوترين كار باز ايستادن از كار زشت است .
چهارم، از خصوصيات كارهاى شايسته آن است كه علاوه بر دارا بودن ويژگى‏هاى مذكور نيت و قصد انجام‏دهنده، خير و براى صلاح و آبادانى جامعه باشد; زيرا هدف‏دار (نيت‏دار) بودن كار و تلاش باعث مى‏شود كه مسير و فرايند كار مشخص باشد و فرد و به تبع آن جامعه دچار سرگردانى و انحراف نگردد . على عليه السلام فرمود:
لايكمل صالح العمل الا بصالح النية; (30) شايستگى عمل كامل نمى‏گردد، مگر به شايستگى نيت .
پنجم، از مهم‏ترين ويژگى‏هاى كارهاى شايسته آن است كه مناسب و حلال باشد . دين اسلام چنين كارهايى را براى فرد و جامعه مفيد دانسته و برخوردار از آثار دنيوى و اخروى مطلوبى شمرده است . على عليه السلام فرمود:
الحرفة مع العفة خير من الغنى مع الفجور; (31) شغل همراه با پاكدامنى از ثروت فراوانى كه با گناهان به‏دست آيد، بهتراست .
از اين حديث مى‏توان استنباط كرد كه كار و فعاليت نبايد به گناه و ستم و ضايع شدن حقى از كسى منجر گردد .



8 . كارهاى ناشايست
كارهاى ناشايست و ناپسند مبتنى بر ويژگى‏هاى ذيل است:
نخست، از ويژگى‏هاى كارهاى ناپسند و ناشايست آن است كه انجام آن براى انسان، شرمندگى به همراه داشته باشد على عليه السلام فرمود: احذر كل عمل يعمل به فى السر و يستحى منه فى العلانية; (32) بپرهيز از هر كارى كه در نهان انجام گيرد و در آشكار شرمندگى آورد .
از اين حديث اين نكته استنباط مى‏گردد كه آدمى بايد از انجام دادن كارى كه از علنى شدن آن شرم دارد، پرهيز كند .
كارى ناشايست است كه وقتى از عامل آن سئوال شود، نه‏تنها فخر و مباهات نكند، بلكه احساس شرم و انكار نمايد . امام على عليه السلام فرمود: احذر كل عمل اذا سئل عنه صاحبه، استحيى منه و انكره; (33) از هر عملى كه وقتى از صاحبش پرسيده شود، از آن شرم نموده، انكارش كند، دورى كنيد .
دوم، خصوصيت ديگر كارهاى ناشايست اين است كه براى فرد و جامعه مضر و زيان آور باشد و پيامدهاى ناگوارى به بار آورد . اين گونه كارها اگر گسترش يابد به تدريج كل نظام اجتماعى را از حيات متعادل خود خارج مى‏كند .



برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:10 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

علت اضطراب بچه ها در فصل امتحانات منبع:روزنامه كيهان يافته هاي تحقيق دانشيار روانشناسي دانشگاه پيام نور نشان داد، امتحانات نهايي به عنوان منابع استرس زا كورتيزول بزاقي و نبض كودكان را افزايش و ميزان ايمونوگلوبولين بزاقي A يا تغييرات ايمني را كاهش مي دهد.مطالعه اي از سوي دكتر احمد علي پور دانشيار روانشناسي دانشگاه پيام نور با هدف بررسي تاثير امتحانات نهايي با تغييرات كورتيزول و A اس آي جي بزاقي (تغييرات ايمني) دانش آموزان دبستاني انجام شد.در اين بررسي 100 دانش آموز (50 دختر و 50پسر) پايه پنجم دبستان انتخاب شدند و نمونه هاي بزاقي و نبض آنها 5بار اول يك هفته قبل از امتحانات نهايي و سه بار در طول امتحانات رياضي، تاريخ و علوم و بار پنجم يك هفته از امتحانات در ساعت 9/10 صبح گرفته شد. تحليل واريانس اندازه گيري هاي مكرر نشان داد كه ميزان كورتيزول در طول امتحانات نسبت به قبل و بعد از امتحانات به صورت معناداري افزايش يافته و ميزان افزايش كورتيزول در دانش آموزان داراي سايكوزگرايي و درونگرايي بالا بيشتر است.يافته هاي اين بررسي نشان داد، ميزان نبض نيز در ايام امتحانات در قياس باقبل و بعد از امتحانات افزايش و همچنين (ايمونوگلوبولين بزاقيA)در طول امتحانات نسبت به قبل و بعد از امتحانات به صورت معناداري كاهش يافته است.طبق نتايج اين مطالعه امتحانات نهايي به عنوان منابع استرس زا، كورتيزول بزاقي و نبض كودكان را افزايش و ميزان ايمونوگلوبين را كاهش مي دهد. افزايش كورتيزول تحت تاثير شخصيت و افزايش نبض تحت تاثير جنسيت كودكان است.

برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:8 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
تغذيه صحيح در فصل امتحانات

نويسنده:دکتر رضا آمری نيا
خردادماه مي رسد و آنچه اين ماه را از ساير ماه هاي سال متفاوت جلوه مي دهد فرا رسيدن فرآيند بزرگي به نام امتحان است. فرآيندي که تقريباً تمام افراد آن را تجربه کرده اند و اولين چيزي که در ذهن آنها تداعي مي شود اضطراب و استرسي است که براي پيشرفت و صعود از پله هاي ترقي بايستي تحمل کنند.همان طور که براي موفقيت در آزمون هاي گوناگون بايستي يک برنامه ريزي دقيق انجام داد در مورد تغذيه نيز کاملاً بايستي به صورت علمي و حساب شده عمل کرد. انرژي کافي و کاهش استرس دو عامل مهم و ضروري براي موفقيت در امتحان است. مصرف مواد غذايي تامين کننده انرژي کافي در زمان قبل از امتحان براي مطالعه و به هنگام امتحان از يک طرف و جلوگيري از کاهش استرس و اضطراب با فراهم کردن محيط امن در پيروزي در امتحانات بسيار موثر است. براي اينکه اين مقوله برايتان خسته کننده نباشد ذکر نکات لازم به صورت خلاصه و بندبند بهتر به نظر مي رسد.

صبحانه
مهم ترين وعده غذايي صبحانه است. صرف صبحانه باعث مي شود که در طول روز انرژي کافي داشته باشيم و از طرفي چون وعده هاي صبحانه حاوي مواد کم چرب و پرکربوهيدرات مخصوصاً از نوع کربوهيدرات هاي مرکب است بنابراين سستي و خواب آلودگي ناشي از غذاهاي پرحجم و پرچرب را به دنبال نخواهد داشت. پنير، نان، گردو، شير و تخم مرغ موادي هستند که براي وعده هاي صبحانه توصيه مي شوند. مصرف غذاهايي چون کله پاچه، شيريني هاي خامه اي و قندهاي ساده توصيه نمي شود چرا که اثربخشي مواد ذکر شده قبلي را ندارد.

قندهاي ساده
بسياري از افراد بر اين باورند که مصرف قندهاي ساده مثل مربا، شيريني، شکلات و... باعث افزايش قند مغز شده و در تفکر بهتر کمک کننده است. در صورتي که بايستي توجه داشت که اين يک باور غلط است چرا که مصرف اين گروه از مواد غذايي به صورت بي رويه و با حجم بالا سبب ترشح ناگهاني انسولين که هورمون تنظيم کننده قند خون مي باشد شده و به صورت ناگهاني باعث افت قند مي شود که اين مساله مخصوصاً در زمان برگزاري امتحان نتيجه کاملاً معکوس خواهد داشت. آنچه در مورد قند خون و بالا نگه داشتن آن موثر است مصرف قندهاي مرکب مثل ميوه ها، نان، برنج، سيب زميني و حبوبات است که با توجه به اينکه اين نوع از قندها به تدريج جذب مي شوند سطح خوني قند افراد هميشه در حد متعارف و لازم مي ماند.

عدم حذف وعده هاي غذايي
يکي از مهم ترين عوامل بازدارنده در يادگيري حذف وعده هاي اصلي غذايي از جمله صبحانه است. بايستي توجه داشت حذف يک وعده از غذاي روزانه نه تنها باعث کاهش انرژي فرد مي شود بلکه با توجه به اينکه فعاليت مغز انرژي بسياري از فرد مي گيرد براي وعده بعدي گرسنگي شديد عارض مي شود اين مساله باعث خوردن سريع و به مقادير زياد مواد غذايي مي شود که متعاقب آن به علت افزايش فعاليت دستگاه گوارش جريان خون از تمامي قسمت هاي بدن به سوي معده و روده هدايت مي شود که اين مساله باعث کاهش خون رساني به اندام ها از جمله مغز شده و سستي و بي حالي حادث مي شود که اين حالت باعث کاهش ميزان يادگيري، افزايش ميزان خواب آلودگي و در کل کاهش هوشياري مورد نياز براي فعاليت هاي فکري از جمله درس خواندن است.

لبنيات و کلسيم
يکي از عوامل مهم فعاليت مغز کلسيم است. اين ماده مصرفي نقش بسيار مهمي در انتقال پيام عصبي در رشته هاي اعصاب دارد. خوردن شير در طول روز بسيار مفيد است و در مورد ماست بايستي به اين نکته توجه داشت که به علت وجود ماده اي به نام اسيد لاکتيک که خواب آور است بهتر است از آن قبل از خواب استفاده شود که هم کلسيم لازم دريافت شود و هم در کاهش اضطراب و فراهم کردن خواب راحت کمک کننده باشد.کاهش استرس؛ همانطوري که در ابتداي بحث هم اشاره شد يکي از عوامل مهم موفقيت در امتحان به حداقل رساندن اضطراب و استرس است. بسياري از مواد غذايي هستند که به طور مستقيم با تحريک سيستم اعصاب مرکزي (مثل قهوه يا نسکافه) باعث اضطراب مي شوند يا به طور غير مستقيم باعث اختلال در خواب، درد هاي شکمي، نفخ (مثل غذاهاي پرچرب) مي شوند. حاصل اين به هم خوردگي در سيستم خواب يا دردهاي مختلف ذکر شده سبب ايجاد اضطراب مي شود بنابراين براي کاهش اين مقوله بايستي از خوردن مواد محرک، پر حجم و پر چرب پرهيز کرد و با کمک گرفتن از طب سنتي ما ايرانيان به جاي قهوه از جوشانده هايي چون گل گاو زبان باعث ايجاد آرامش روحي شد.ويتامين ها؛ بسياري از افراد اعتقاد دارند که با مصرف ويتامين ها مخصوصاً از نوع دارويي قدرت يادگيري افزايش مي يابد ما هم با اين باور موافق هستيم و مي بايستي توجه داشت داروها موادي هستند که شامل مواد شيميايي جانبي و نگهدارنده بوده و مصرف بي رويه آنها ممکن است مشکلاتي به وجود بياورد. اگر قرار است ويتاميني بخوريم بهتر است از نوع طبيعي آن استفاده کنيم. استفاده از ويتامين هاي گروه B و C در يادگيري بسيار موثر هستند.


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:8 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
تبم دادي،نميپرسي که: اي بيمار من چوني؟

شاعر : اوحدي مراغه اي

دلت چونست در عشق و تو با تيمار من چوني؟ تبم دادي،نميپرسي که: اي بيمار من چوني؟
شب تيره ز دست نالهاي زار من چوني؟ به روز روشن از هجر تو من بس تيره حالم، تو
ببينم تا: چو کار افتد مرا در کار من چوني؟ بکار ديگران نيکو ميان بستي، شنيدم من
که: با تقصيرهاي ديده‌ي بيدار من چوني؟ ز مهمان خيالت هر شبي صد عذر ميخواهم
من اين بسيار خواهم گفت، با آزار من چوني بيازردي که من گفتم: بده زان لب يکي بوسه
بپرسم يکزمان، کاي ترک مردم‌خوار من چوني؟ ز دست هندوي زلفت نمييارم که چشمت را
غمت خوردم، نميپرسي که: اي غم خوار من، چو ني دلم بردي، نمگويي که: خود چون زنده‌اي بيدل
چو پرسي اين بپرس از من که: بي‌ديدار من چوني؟ گرم در صد بلا بيني مپرس از هيچ، سهلست آن
نپرسيدي ز من: کاي آشناي پار من، چوني؟ منت پار آشنا بودم، عجب کامسال خود روزي
که: اي بر آستان کم ز خاک خوار من، چوني؟ سرم بر آستان خويش ميبيني، نميگويي
بپرس از اوحدي روزي که اي بيمار من، چوني؟ مرو با هر بدآموزي، بترس از آه دلسوزي


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:8 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]

تاريخچه حجاب در اسلام


 

نويسنده: اسدالله جمشيدي




 
چکيده: حجاب به معناي پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احكام ضروري دين اسلام است. در اديان الهي ديگر از جمله آئين زرتشت، يهود و مسيحيت نيز اين حكم با تفاوتهايي وجود دارد. در سرزميني كه اسلام در آن ظهور كرد زنان با صورتي گشاده و گريباني چاك در معابر آمد و شد مي كردند. برخي نويسندگان چنين اظهار نظر كرده اند كه پوشش اسلامي نتيجه تعامل فرهنگي بين اعراب و ايرانيان و روميان است و در نتيجه، اسلام نسبت به چگونگي حضور زن در برابر نامحرم قانوني خاص ندارد و آن چه امروز به صورت دستوري شرعي در آمده، مستندي شرعي ندارد. اين مقاله به تحقيق درباره صحت و سقم اين نظر مي پردازد.

مقدمه
 

صرف نظر از مباحثي چون ادله حجاب، محدوده حجاب اسلامي، فلسفه آن و مباحث ديگر، يكي از مباحث لازم در اين باره، بررسي پيشينه اين حكم است; به اين معنا كه آيا اسلام خود قانون و دستور خاصي براي پوشش زنان در برابر مردان نامحرم ارائه داده است يا نه، رسم موجود بين بانوان مسلمان ريشه اي ديرينه دارد؟ ضرورت طرح اين بحث از آن جا ناشي مي شود كه برخي مدعي شده اند: «ارتباط عرب با ايران از موجبات رواج حجاب در قلمرو اسلام شد»2 و معتقدند كه «حجاب رايج ميان مسلمانان عادتي است كه از ايرانيان، پس از مسلمان شدنشان به ساير مسلمانان سرايت كرد». برخي ديگر نيز گفته اند: «حجاب از ملل غير مسلمان روم و ايران به جهان اسلام وارد شده است».3 اين مقاله در صدد كشف اثبات اين مسئله است.

مفهوم شناسي
 

قبل از ورود به بحث لازم است معناي واژه حجاب و مقصود از حجاب بيان شود.

مفهوم لغوي حجاب
 

به گفته اهل لغت اين واژه به صورت متعدي و به معناي در پرده قرار دادن به كار مي رود. ابن دريد مي گويد: «حجبت الشيء. .. اذا سترته، و الحجاب: السِّتر...، احتجبت الشمس في السحاب اذا تستترت فيه.4 حجاب، پوششي است كه روي شيء را فرا مي گيرد و حجاب يعني پرده...، زماني كه خورشيد در ابر فرو مي رود عرب مي گويد: احتجبت الشمس في السحاب». فيومي اين واژه را چنين توضيح مي دهد:
حجب فعلي متعدي است و به معناي مانع شدن به كار مي رود. به پرده، حجاب مي گويند، زيرا مانع از ديدن است، و به دربان، حاجب گفته مي شود، زيرا وي مانع از ورود افراد است. اين واژه در اصل بر موانع جسماني اطلاق مي گردد، ولي برخي مواقع به موانع معنوي نيز حجاب گفته مي شود.5
از گفتار اهل لغت مي توان نتيجه گرفت كه در زبان عرب، حجاب به پوششي گفته مي شود كه مانع از ديدن شيئي پوشانده شده مي شود. شهيد مطهري نتيجه تحقيقات لغوي خود را درباره اين واژه، چنين بيان مي كند:
كلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب، بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده وسيله پوشش است و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت هر پوشش حجاب نيست; آن پوشش حجاب ناميده مي شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت گيرد.6
اين واژه در قرآن و حديث نيز با عنايت به همين معناي لغوي به كار رفته و معناي خاصي پيدا نكرده است.7 شهيد مطهري مي فرمايد:
در قرآن كريم در داستان سليمان غروب خورشيد را اين طور توصيف مي كند: «حتي توارت بالحجاب» يعني تا آن وقتي كه خورشيد در پشت پرده مخفي شد. تعبير حجاب با همين معنا در آيه 51 سوره شوري و نيز در آيه 53 سوره احزاب به كار برده شده است... . در دستوري كه امير المومنين(عليه السلام) به مالك اشتر نوشته است مي فرمايد: «فلا تطولن احتجابك عن رعيتك» يعني در ميان مردم باش كمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان كن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نكند بلكه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.8

مفهوم اصطلاحي حجاب
 

حجاب در علومي چون عرفان و طب و شايد ديگر علوم، اصطلاح خاصي دارد9اما در مسئله مورد بحث اين نوشتار كه مسئله اي فقهي است داراي معناي خاصي نيست. اين واژه در فقه در معناي لغوي خود كه همان پرده حائل ميان دو چيز باشد به كار رفته و معناي جديدي براي آن ايجاد نشده بود. در دوران متأخر اين واژه معناي اصطلاحي خاصي پيدا كرده و به پوشش خاص زنان اطلاق شده است. شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد:
استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جديدي است. در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها كلمه ستر كه به معني پوشش است به كار مي رفته است. فقها چه در كتاب الصلوة10 و چه در كتاب النكاح11 كه متعرض اين مطلب شده اند كلمه ستر را به كار برده اند نه كلمه حجاب را. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نمي شد و ما هميشه همان كلمه پوشش را به كار مي برديم، زيرا چنان كه گفتيم معني شايع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به كار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادي گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گري و خود نمايي نپردازد. آيات مربوطه همين معني را ذكر مي كند و فتواي فقها هم مؤيد همين مطلب است... در آيات مربوطه، لغت حجاب به كار نرفته است. آياتي كه در اين باره هست چه در سوره مباركه نور و چه در سوره مباركه احزاب حدود پوشش و تماس هاي زن و مرد را ذكر كرده است بدون آن كه كلمه حجاب را به كار برده باشد. آيه اي كه در آن كلمه حجاب به كار رفته است مربوط است به زنان پيغمبر اسلام.12
معناي اصطلاحي جديد اين واژه، عبارت است از پوششي كه زن در برابر نامحرمان بايد استفاده كند و از جلوه گري و خود نمايي بپرهيزد. در اين نوشتار نيز همين معناي اصطلاحي مورد نظر است، نه پرده نشيني زنان. ترديدي نيست كه حجاب در اين اندازه يكي از احكام مشترك اديان ابراهيمي13 و از احكام ضروري اسلام بوده و همه طوايف اسلامي بر آن اتفاق نظر دارند.

حجاب در ايران و روم باستان
 

در كتاب تاريخ تمدن مي خوانيم:
پس از داريوش مقام زن خصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پيدا كرد. زنان فقير چون براي كار كردن ناچار از آمد و شد در ميان مردم بودند آزادي خود را حفظ كردند، ولي در مورد زنان ديگر گوشه نشيني زمان حيض كه بر ايشان واجب بود رفته رفته امتداد پيدا كرد و سراسر زندگي اجتماعي شان را فرا گرفت... . زنان طبقات بالاي اجتماع جرأت آن را نداشتند كه جز در تخت روان روپوش دار از خانه بيرون بيايند و هرگز به آنان اجازه داده نمي شد كه آشكارا با مردان آميزش كنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هيچ مردي را و لو پدر يا برادرشان باشد ببينند در نقشهايي كه از ايران باستان بر جاي مانده هيچ صورت زن ديده نمي شود و نامي از ايشان به نظر نمي رسد.14
شهيد مطهري از سخنان جواهر لعل نهرو چنين استنباط مي كند كه او معتقد است كه «روميان نيز (شايد تحت تأثير قوم يهود) حجاب داشته اند و رسم حرم سراداري نيز از روم و ايران به دربار خلفاي اسلامي راه يافت».15

پوشش زنان عرب قبل از اسلام
 

شواهد متعددي از قرآن حاكي از اين نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام زنان براي حضور در اجتماع از پوشش مناسب و مطلوبي برخوردار نبودند. به همين دليل همسران پيامبر ـ صلوات اللّه و سلامه عليه و آله ـ از متابعت آن الگو منع مي شوند:
يا نِسَاء النَّبِي لَسْتُنَّ كَأَحَد مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا* وَقَرْنَ فِي بُيوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيةِ الْأُولَي; اي همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر ]نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آن كه در دلش بيماري است طمع ورزد و گفتاري شايسته گوييد. و در خانه هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت هاي خود را آشكار مكنيد.16
دستورهاي اصلاحي اسلام نسبت به پوشش زنان نيز حاكي از برخي نقص ها و كاستي ها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد سفارش اسلام است:
يا أَيهَا النَّبِي قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَي أَن يعْرَفْنَ فَلَا يؤْذَينَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا;17 اي پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاي خود را بر خود فروتر گيرند اين براي آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديك تر است و خدا آمرزنده مهربان است.18 همين نكته، از آيات سوره نور نيز كه درباره آن ها بحث خواهد شد، فهميده مي شود. شأن نزول آيه 30 سوره نور اشاره اي به كيفيت پوشش قبل از دستور حجاب دارد. در اين شأن نزول آمده است «كان النسا يتقنعن خلف آذانهن; زنان دنباله مقنعه خود را به پشت گوش هاي خود مي انداختند» بنا بر اين، گلو و بنا گوش آن ها هويدا بود. تاريخ پژوهان نيز اين نكته را كه زنان جزيرة العرب از حجاب مناسبي برخوردار نبودند، تأييد مي كنند.19
اكنون سخن در اين است كه اين وضعيت به دنبال وضع قانون اسلامي مبني بر ضرورت حجاب بر هم خورد.

حجاب در قرآن
 

مسئله حجاب در دو سوره از سوره هاي قرآن مطرح شده است. ابتدا اين نكته به طور اجمال در سوره احزاب آيه 59 مطرح شده20، و سپس با تفصيل بيشتر در سوره نور آمده است:
و َقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَي جُيوبِهِنَّ وَلَا يبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيرِ أُوْلِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يظْهَرُوا عَلَي عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا يضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيعْلَمَ مَا يخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعًا أَيهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ; و به زنان با ايمان بگو ديدگان خود را [از هر نامحرمي] فرو بندند و پاكدامني ورزند و زيورهاي خود را آشكار نگردانند مگر آن چه طبعاً از آن پيداست، و بايد روسري خود را بر گردن خويش [فرو] اندازند و زيورهايشان را جز براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنان [همكيش] خود يا كنيزانشان يا خدمت كاران مرد كه [از زن ]بي نيازند يا كودكاني كه بر عورت هاي زنان وقوف حاصل نكرده اند آشكار نكنند و پاهاي خود را [به گونه اي به زمين ]نكوبند تا آنچه از زينت شان نهفته مي دارند معلوم گردد. اي مؤمنان!همگي [از مرد و زن ]به درگاه خدا توبه كنيد اميد كه رستگار شويد. وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيسَ عَلَيهِنَّ جُنَاحٌ أَن يضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيرَ مُتَبَرِّجَات بِزِينَة وَ أَن يسْتَعْفِفْنَ خَيرٌ لَّهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ; و بر زنان از كار افتاده اي كه [ديگر ]اميد زناشويي ندارند گناهي نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطي كه] زينتي را آشكار نكنند، و عفت ورزيدن براي آن ها بهتر است و خدا شنواي داناست.
در شأن نزول آيه 30 سوره نور « قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم...» جناب كليني به سند خويش از سعد اسكاف نقل مي كند كه امام باقر(عليه السلام)فرمود:
جواني از جماعت انصار در شهر مدينه با زني روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سر خود را پشت گوش هاي خود مي انداختند [در نتيجه، بنا گوش و گردن ايشان هويدا بود. ]وقتي زن از كنار وي گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان كه راه مي رفت وي را نظاره مي كرد و وارد كوچه اي شد و در حالي كه به پشت سر خود نگاه مي كرد به راه خود ادامه داد كه صورتش به استخوان يا تكه شيشه اي كه از ديوار بيرون زده بود برخورد كرد و شكست. وقتي آن زن از نظرش محو شد نگاه كرد و ديد كه بدن و لباسش خونين شد. [به خود آمد] و گفت: به خدا سوگند خدمت رسول خدا مي رسم و او را از اين مسئله خبر دار مي كنم. پس خدمت رسول خدا شرفياب شد. پيامبر از حال وي جويا شد و او جريان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم ويحفظوا فروجهم ذلك أزكي لهم إنّ الله خبيرٌ بما يصنعون.21
سيوطي نيز اين شأن نزول را به نقل از ابن مردويه از امام علي(عليه السلام)نقل كرده است.22 از اين شأن نزول مي توان استنباط كرد كه اولين آياتي كه در تشريع حجاب و بيان محدوده نظر نازل شده، همين آيات سوره نور است.
گزارش هاي تاريخي حاكي از آن است كه مسلمانان بعد از نزول اين آيات، رويه متفاوتي را پيش گرفتند و با شنيدن اين آيات به ضرورت ايجاد تغييرات و دگرگوني هايي در چگونگي پوشش زنان پي بردند و به همين دليل بعد از نزول اين آيات، زنان با پوشش هاي متفاوتي در اجتماع حاضر مي شدند. مثلا طبري (244ـ310 ق) در تفسير خود آورده است:
عن عائشه زوج النبي(صلي الله عليه وآله) انّها قالت يرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله«وليضربنّ بخمرهنّ...» شققن اكثف مروطهن فاختمرن به;23رحمت خدا بر زنان مهاجر پيشگام باد كه هنگامي كه خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخيم ترين پوشش هاي پشمين خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.
سيوطي (849ـ911 ق) نيز به سند خود از ام سلمه نقل مي كند كه بعد از نزول آيه «يدنين عليهن من جلابيبهن» زنان انصار از منازلشان با پوشش هاي مشكي خارج مي شدند به گونه اي كه به نظر مي رسيد بر سر ايشان كلاغي نشسته است.24 به گفته سيوطي اين گزارش ذيل آيه «وليضربن بخمرهن» از سوره نور نيز در جوامع روايي متعددي نقل شده است.25 در كلام ديگري آمده است كه نزد عايشه از برتري زنان قريش سخن به ميان آمد. او گفت زنان قريش صاحبان فضيلت اند اما به خدا قسم من در پاي بندي به كتاب خدا و ايمان به قرآن كسي را برتر از زنان انصار نديدم. وقتي آيه «وليضربنّ بخمرهنّ علي جيوبهنّ» نازل شد و مردان اين آيه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر يك از آن زنان با لباس خود، سر و كناره هاي صورتش را مي پوشاند. آنان وقتي صبح پشت سر رسول خدا به نماز ايستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند به گونه اي كه خيال مي كردي بر سر آن ها كلاغ نشسته است.26
از آنچه گذشت معلوم مي شود كه برداشت مردم از اين آيات، ضرورت تجديد نظر در چگونگي حضور زنان در اجتماع و بين نامحرمان بود.
فقها و مفسران نيز مفاد اين آيات را وجوب پوشش خاص براي زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند.27 در محدوده دلالت آيات، 32ـ33 و 53 سوره احزاب28نيز بين مفسران اختلاف است.

تاريخ نزول سوره احزاب و نور
 

به اتفاق دانشمندان علوم قرآن سوره هاي نور و احزاب از سوره هاي مدني قرآن هستند. بر اساس نقل بسياري از دانشمندان علوم قرآن سوره احزاب كه متعرض حوادث سال پنجم هجري است چهارمين يا پنجمين سوره اي است كه در مدينه بر پيامبر اكرم ـ صلوات الله و سلامه عليه ـ نازل شد و سوره نور نيز بعد از سوره نصر كه بعد از صلح حديبيه [سال ششم هجري] و قبل از فتح مكه [ماه رمضان سال هشتم ]در مدينه بر پيامبر نازل شده است.29
محققان تاريخ اسلامي نيز معتقدند كه سوره نور به طور تقريبي در سال هشتم هجري آغاز شد، زيرا اين سوره بعد از سوره نصر كه در سال هشتم نازل شد و در تاريخ نقل شده كه پيامبر بعد از اين سوره دو سال در قيد حيات بود و سوره نور بعد از سوره احزاب كه نزول آن از آغاز سال پنجم شروع شد، نازل شده است. به روايت ابن عباس چندين سوره بين زمان نزول سوره نور و احزاب فاصله شده است.30

شواهد روايي
 

شواهد روايي متعددي نيز گوياي اين نكته اند كه حجاب در زمان رسول خدا واجب شد و آن جناب با كساني كه خود را با وضعيت جديد وفق نداده بودند و هنوز از پوشش مرسوم گذشته استفاده مي كردند برخورد مي كرد و تذكر مي داد.
در رواياتي از سوي رسول خدا(صلي الله عليه وآله) محدوده حجاب بيان شده است. به عنوان نمونه در روايتي آمده است كه نمايان ساختن تمام بدن براي زوج رواست و سر و گردن را مي توان در برابر پسر و برادر آشكار كرد، اما در برابر نا محرم بايد از چهار پوشش استفاده كرد: پيراهن (درع)، روسري (خمار)، پوششي وسيع تر از روسري كه بر روي سينه مي افتد31 (جلباب) و چادر (ازار)32.
شيخ صدوق به سند خود از امام صادق(عليه السلام) و آن حضرت از پدران خود از رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نقل مي كنند كه آن حضرت فرمود:
روا نيست زني كه به دوران عادت ماهانه بلوغ رسيده موي جلوي سر و گيسوان خود را آشكار كند.33
در روايت ديگريآمده است كه براي پيامبر(صلي الله عليه وآله) چند قواره پارچه آوردند. پيامبر قواره اي را به يكي از ياران خود داد و به او فرمود كه اين را دو قسمت كن: قسمتي را براي خود جامه كن وقسمت ديگر آن را به همسرت بده تا براي خود روسري كند. بعد به وي فرمود: به همسرت بگو براي اين پارچه آستري فراهم كند تا بدن وي از زير آن نمايان نباشد.34
هم چنين در روايتي آمده است كه پيامبر(صلي الله عليه وآله) با جابر بن عبدالله انصاري به خانه فاطمه((عليها السلام)) رفتند. پيامبر اجازه ورود خواست و فرمود من و كسي كه همراه من است وارد شويم. فاطمه فرمود: روسري بر سر ندارم پيامبر(صلي الله عليه وآله) فرمود: قسمت اضافه روپوش خود را بر سر خود بگير و بعد پيامبر(صلي الله عليه وآله) و جابر بر حضرت زهرا وارد شدند.35
برخي روايات نشان مي دهد زناني كه خود را با وضع جديد تطبيق نداده بودند مورد اعتراض قرار مي گرفتند. عايشه مي گويد: دختر عبدالله بن طفيل كه برادر مادري من بود در حالي كه زينت كرده بود به خانه ام آمد. در همان هنگام پيامبر(صلي الله عليه وآله)نيز وارد شد و هنگامي كه او را ديد از او روي برگرداند. عايشه گفت يا رسول الله اين دختر، بردار زاده من و خردسال است! پس پيامبر فرمود: هنگامي كه زن به دوران عادت ماهانه رسيد بر او جايز نيست كه جز روي خود موضع ديگري را نمايان كند.36
در گزارش ديگري نيز عايشه مي گويد كه اسماء دختر ابي بكر در حالي كه پوششي نازك بر تن داشت بر پيامبر(صلي الله عليه وآله)وارد شد. پيامبر(صلي الله عليه وآله)از وي روي گرداند و به وي فرمود: اي اسماء! وقتي زن به سني رسيد كه عادت ماهانه براي او اتفاق مي افتد جايز نيست كه جز صورت و دست وي تا قدري بالاي مچ در معرض ديد ديگران قرار گيرد.37
قبل از غزوه طائف دو نفر كه عموم مردم «غير اولي الاربه; مردي كه از زن بي نياز است.» به حساب مي آوردند جمال و وضع ظاهري زني از اهالي طائف را تعريف مي كردند كه چنين و چنان است. پيامبر(صلي الله عليه وآله)سخن ايشان را شنيد و درباره اين دو نفر فرمود: مي بينم كه شما دو نفر به زنان تمايل داريد (غير أولي الأربه نمي باشيد) آن گاه دستور داد آن دو را به محلي به نام «عرايا» تبعيد كردند.38 اين قضيه حاكي از آن است كه قبل از فتح طائف كه در شوال سال هشتم هجري اتفاق افتاد39 مسئله حجاب و رعايت حريم زنان مطرح بوده است.
اين روايات اگر چه از نظر سند و دلالت نيازمند بررسي است، اما روي هم رفته حاكي از اين موضوع است كه حجاب قبل از آن كه بين مسلمانان و ايرانيان يا روميان ارتباطي بر قرار شود، تشريع شده و پشتوانه اي ديني داشته است و چنين نبود كه پس از تعامل با ديگر ملل، بين مسلمانان پيدا شده باشد.

برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:8 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
طلاق، مرگ تمدن كوچك خانواده

طلاق‌ پديده‌اي‌ است‌ كه‌ متأسفانه‌ آمارش‌ نه‌ تنها در كشور‌ ما، بلكه‌ در همه‌ جهان‌ رو به‌ افزايش‌ است‌. مشكلاتي‌ از قبيل‌ فقر، نداشتن‌ درك‌ متقابل‌، دخالت‌ خانواده‌، اعتياد و ازدواج‌ دوباره‌ عواملي‌ هستند كه‌ اين‌ آمار را بالا مي‌‌برند.تأثيرات طلاق در فرزندان را مي‌توان به ترتيب زير طبقه بندي كرد:
‏ ايجاد زمينه‌هاي وسواس در دختران و پسران:
وسواس، تكرار بدون اراده و افراطي اعمال و كارهاي روزمره است.

‏ بروز افسردگي در كودكان و نوجوانان:

در اين نوع بيماري اجتماعي، فرد فاقد احساس لذت يا درك كمتري از زندگي روزمره است، بي‌اشتهايي بر او چيره شده و خستگي به طور مداوم در ارگانيسم بدن وي مشاهده مي‌شود.

‏ به وجود آوردن زمينه‌هاي اضطراب:

در نوجوانان حالتي شبيه به احساس ترس، نگراني و تشويش به وجود مي‌آيد. در اين بيماري علائم بيم از آينده در رفتار نوجوانان مشهود است. نوجوان با توجه به سستي مباني خانواده از تفكر در مورد برنامه ريزي مدون براي حركت‌هاي دسته جمعي و گروهي وحشت دارد.

‏ ايجاد روحيه پرخاشگري در نوجوانان:

روحيه عصيان نتيجه محروميت‌هاي مداوم از مهر و محبت پدري است. در اين نوع بيماري چون نوجوان امكان مذاكره حضوري و مستقيم و متقابل با پدر و مادر خود را نمي‌يابد و از طرفي سؤال‌هاي خود را بي‌جواب مي‌بيند، روحيه عصيان و پرخاشگري در او به وجود مي‌آيد. رفتارهاي پرخاشگرانه در اعمال و گفتار نوجواناني كه پدرومادر آنان جدا شده‌اند، كاملاً مشهود است.

‏ بي‌قراري:

اين بيماري با شدت و ضعف در نوجوانان خانواده‌هايي كه شاهد جدايي پدر و مادر خود بوده‌اند، مشاهده مي‌شود. حالتي كه فرد در مقابل هرگونه عاملي تحريك‌پذير است يعني حتي در مقابل محرك‌هاي ضعيف عكس العمل شديد نشان مي‌دهد.

‏ حسادت، سوءظن و سماجت:

خانواده‌هايي كه والدين آنها از هم جدا شده‌اند اين حساسيت‌ها در نوجوانان ديده مي‌شود. اين گروه از نوجوانان در مقابل همراهان و همسالان خود حساسيت بيشتر و زياده از حد نشان مي‌دهند.طلاق در بسياري از موارد و مواقع ضروري است و زوجين ناگزير به قبول اين امر هستند. ولي در اغلب موارد جدايي‌ها در نتيجه توقعات بي‌جاي احساسي، اقتصادي و عاطفي زوجين از همديگر، سوءظن و بدبيني بي‌مورد، نداشتن صبر و گذشت در زندگي، حسادت بيش از حد زن و شوهر، پرخاشگري و تندخويي زن يا مرد و غرور و خودخواهي بي‌مورد صورت مي‌گيرد.
بديهي است درگيري‌هاي خانوادگي و مشاجره‌هاي پدر و مادر در حضور فرزندان، تأثيرات روحي شديدي بر كودكان و نوجوانان ناظر بر صحنه مي‌گذارند و در رفتارهاي پرخاشگرانه كودكان و نوجوانان اثر مزمن بر جاي خواهد گذاشت. به طور كلي كودكان و نوجوانان مرگ پدر و مادر خود را راحت‌تر از طلاق آنان پذيرا هستند، در فوت پدر و مادر پيوندهاي عاطفي، شخصيتي و احساسي و رشته‌هاي ارتباط رواني گسسته نمي‌شود يا كمتر سست مي‌شود و افسردگي و ملال، كوتاه‌مدت و زودگذر است. در حالي كه آثار درازمدت طلاق در پسران و دختران بيشتر است و مشكلات ناسازگاري در تشكيل خانواده را به وجود مي‌آورد.
آنچه از پژوهش‌ها در امر طلاق برمي‌آيد، اين است كه دختران خانواده‌هاي تك سرپرست يعني آنها كه فقط با پدر يا مادر به سر مي‌برند در معرض عوارض نامطلوبي چون انحرافات ازدواج زودرس، فرار از خانه و ترك تحصيل قراردارند. اين امر در مورد گروه‌هاي اجتماعي و طبقاتي نيز صدق مي‌كند.
البته وقتي پاي نامادري و ناپدري در ميان است، تحول و پيچيدگي خاصي در زندگي كودكان و نوجوانان به وجود مي‌آيد.
آشنايي كودك و نوجوان با بستگان جديد، خواهرها، برادرها، دايي‌ها و عموهاي ناتني گرچه گستره‌اي از دنياي تازه و متفاوت به وجود مي‌آورد، ولي اغلب فرزندان در جوار ناپدري و نامادري احساس خوشبختي و شادماني نمي‌كنند. گرچه ممكن است زن يا شوهر با همسر جديد خود كاملاً خوشبخت باشد.

‏قربانيان طلاق

در ايران بيشتر بچه‌هاي فراري و نوجوانان ساكن در كانون اصلاح و تربيت را قربانيان طلاق تشكيل مي‌دهند. بچه‌هايي كه فقط با پدر يا مادر خود زندگي مي‌كنند، اغلب دستخوش اختلالات عاطفي و رواني مي‌شوند. بيشتر قربانيان طلاق كه همان كودكان و نوجوانان هستند، به مادران خود بيشتر نزديك هستند تا پدر؛ زيرا پدر جدا شده از مادر، با بچه‌هاي خود بيشتر مثل يك خويشاوند رفتار مي‌كند تا فرزند حال آنكه مادر هرگز از كودكش فاصله نمي‌گيرد و مهر و محبت و احساس مادري را زير پا نمي‌گذارد.
به قول يك جامعه‌شناس «هر طلاق، مرگ تمدن كوچك خانواده است».
اجبار و الزام به طلاق را در موارد و شرايط خاصي از زندگي مشترك بايد پذيرا بود. براساس قوانين اجتماع احترام به آزادي‌هاي فردي ضرورتي اجتناب‌ناپذير است ولي قبل از هر جدايي به ميوه‌هاي نارس درخت زندگي بينديشيم، نگذاريم ناهنجاري‌هاي جامعه آنها را مسموم كند. تعجيل در داشتن فرزند در سال‌هاي خطر زندگي مشترك (سال‌هاي اول و دوم اصولاً سال‌هاي خطر براي زوج‌هاي جوان به شمار مي‌رود) كه ظاهراً براي تحكيم مباني خانواده انجام مي‌پذيرد ،كاري است كه بايد با تعمق صورت بگيرد زيرا در صورتي كه به علل مختلف ياد شده بين زوجين جدايي روي دهد نخستين قربانيان، فرزنداني خواهند بود كه از نفاق و تفرقه زوجين به جاي مانده‌اند. پس بياييم عاقلانه بينديشيم تا:
ـ ازدواج با بصيرت و بررسي صورت پذيرد.
ـ گروه‌هاي شغلي و طبقاتي مدنظر دختر، پسر و خانواده‌هاي آنان قرار گيرد.
ـ صداقت در گفتار ملاك باشد و از هرگونه دروغ مصلحتي براي ايجاد زمينه‌هاي وصلت جلوگيري شود.
ـ ملاك گزينش همسر، ايمان، تدين، صفا و همدلي باشد.
ـ شناخت كافي از خصوصيات اخلاقي، روحي و خانوادگي زوجين حاصل شود.
ـ سادگي، بي‌پيرايگي، قناعت، صبوري و محبت ستون‌هاي زندگي مشترك و زناشويي را تشكيل دهد.
‏در اين صورت جغد طلاق، بر بام زندگي‌ها نخواهد نشست و باد خزان در بوستان‌هاي زندگي وزيدن نخواهد گرفت.
بهتر است براي ساماندهي به وضعيت زندگي كودكان و نوجوانان تك سرپرست كه ناگزيرند زير نظر پدر يا مادر خود زندگي كنند، «واحد مددكاران ويژه طلاق» تشكيل شود تا قبل از صدور حكم، پدران و مادران را در اعمال و رفتاري كه بايد بعد از طلاق با فرزندان خود داشته باشند توجيه كنند.
به پدران و مادران بايد آموزش داده شود كه از بدگويي و بازگويي عيوب و نقايص يكديگر پيش فرزندان خود (بعد از اجراي حكم طلاق) احترازكنند و مظلوم‌نمايي نكنند، چون فرزند بايد واقعيت جدايي پدر و مادر را به عنوان يك الزام و ضرورت زندگي پذيرا باشد و جايگاه حرمت متقابل پدر و مادر را حفظ كند.
تداوم ارتباط و تماس مددكاران ويژه طلاق با خانواده فرزندان تك سرپرست براي بررسي و حل مشكلات رواني ـ اجتماعي در سال‌هاي بعد از طلاق ضرورت ديگري است كه از معضلات و نارسايي‌هاي احتمالي كودكان و نوجوانان جلوگيري مي‌كند. بديهي است گروه مددكاران ويژه طلاق بايد دوره‌هاي كوتاه مدت روان‌شناسي كودك، روان‌شناسي خانواده و روان‌شناسي اجتماعي را بگذرانند و با مسائل بزهكاري و ناهنجاري‌هاي كودكان و نوجوانان آشنا شوند.
منبع:روزنامه اطلاعات /س


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:8 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
بابا . . . جونمی ، عمرمی ، قلبمی . . . دوستت دارم و به شما افتخار میکنم . امید که سایه شما تا ابد بر سر ما باشد

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

پدر جان روزت مبارک . فقط میتوانم بگویم دوستت دارم و از دور میبوسمت .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

بابا جون ، میدونم خیلی عذابت میدم ولی جوونیه و هزار جور شیطنت ، شما به بزرگیه خودت ببخش و بدون که از تموم وجودم دوستت دارم .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

پدر جان ، نگاه مهربان و صدای دلنشینت همیشه مرحم دل من در این غربت است ، بدان که برای من بهترینی . روز پدر مبارک باد .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

پدرم راه تمام زندگیست ، پدرم دلخوشی همیشگیست . روزت مبارک باباجون

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

میلاد با سعادت

مولود کعبه مولی الموحدین ،امیرالمومنین، امام علی)

محضر امام عصر و الزمان، امام الانس و الجان حجت ابن الحسن العسکری حضرت مهدی عجل الله تعالی

فرج و تمام عاشقان حضرت تبریک وتهنیت باد.

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

برخیز که قدسیان جوابت بدهند

وز کوثر معرفت شرابت بدهند

چون ماه رجب باشدو اعیاد علی

کعبه مانند صدف در دل خود گوهر داشت

گوهری زینت هستی چونان حیدر داشت

یک پیاله ز می اش مست کند عــــالم را

آنکــه اندر قدحش باده ای از کوثر داشت

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

دل را ز علی اگر بگیرم چه کنم
بی مهر علی اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان علی اگر نگیرم چه کنم

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

نازد به خودش خدا که حیدر دارد
دریای فضائلی مطهر دارد
همتای علی نخواهد آمد والله
صد بار اگر کعبه ترک بردارد

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

قرآن جز از مدح علی آیه ندارد

این صدف جز این دُر گرانمایه ندارد

رفتم زیر سایه لطفش بنشینم

دیدم علی نور بود سایه ندارد

علی علیه السلام و زیبائی ها:

از کعبه حق بانگ جلی می آید

آوای خوش لم یزلی می آید

بشنو که سروش وحی حق می گوید

آغوش گشایید علی می آید

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

زیباترین ولادت: تنها کسی که در داخل خانه خدا بدنیا آمد، اوست.

زیباترین نام: بنا بر روایات متعدد، نام علی مشتق از نام خداست.

زیباترین معلم: علی تربیت شده دست پیامبر (ص) بود.

زیباترین سخنان: به تعبیر بسیاری از بزرگان، نهج البلاغه برادر قرآن کریم است

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

میدونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟ روز مادر طلافروشی ها شلوغ میشه اما روز پدر جوراب فروشی ها . . . میدونی شباهتشون چیه ؟ پول هر دو از جیب بابا میره .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

پدرم با صمیم قلب از تو تشکر میکنم ، نه به خاطر اینکه به من محبت کردی و جوانمردیم آموختی ، نه به خاطر اینکه راه و رسم مردانگیم آموختی ، به خاطر اینکه با آن سیلی که به من زدی ، عشق و صفا و آزادگیم آموختی . پدر جان روزت مبارک .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

سلام بابا جون . امروز که داشتم به تقویم نگاه میکردم متوجه یه چیز عجیب تو اون شدم ، نوشته بود : چهارشنبه ۲۶ تیر ۱۳۸۷ ، ۱۳ رجب ۱۴۲۹ ، ۱۳ ژوئن ۲۰۰۸ مصادف با تولد امام اول شیعیان ، حضرت علی (ع) و روز پدر . خواستم ازتون بپرسم واقعا حقیقت داره یا نه !!؟؟

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

پدر ، نام تو تکیه گاه من است . روز پدر رو خدمت شما پدر عزیزم تبریک عرض میکنم .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

این اس ام اس جهت تبریک گفتن بچه های کوچک به باباشون هست و برای بقیه سنین توصیه نمیشود ، حتی شما دوست عزیز : بابای من بهترین بابای دنیاست ، هی . بابای من روی سر همه باباهاست ، هی

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-


بابا دوست دارم بابت تمام زحماتی که کشیدی دستانت را می بوسم و ممنونتم .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

پدر جان ، باش و با بودنت باعث بودن من باش . روزت مبارک . از صمیم قلب دوستت دارم . . .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-


بابای عزیزم ، روز پدر رو بهت تبریک میگم و صمیمانه بر دستای پینه بسته‌ات بوسه می‌زنم .

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

مکه پر شور و شعف/ کعبه می گیرد شرف
قبله را قبله نما/ آمده میر نجف
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت،
اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب، مبارک باد.

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۲٫ ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود
خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین!
حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین!
بال های خویش را دست توسل کرده بود

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۳٫ دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت
جز نور تو در عرصه ی آفاق نیافت
هنگام نهادن قدم بر سر خاک
دیوار حرم به احترام تو شکافت

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۴٫ زان سبب ماه رجب ماه خداست
که اندر آن میلاد شاه لافتی ست
شد رخش از کعبه ظاهر، عقل گفت:
” چون که صد آمد نود هم پیش ماست”

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۵٫ حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد
روشن از نور رخش، ارض و سما، کون و مکان شد
خانه زاد حق ولادت یافت اندر خانه ی حق
حق به مرکز جا گرفت، باطل گریزان از میان شد

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۶٫ زد عشق تو خیمه در دل ما
حل شد زتو جمله مشکل ما
با مهر علی و آل بسرشت
از روز ازل خدا دل ما
ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، مبارک باد.

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۷٫ ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است
جان من، جانان من، روح و روان من علی لست
تا علی (ع) دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۸٫ هر کس که شود داخل حصن حیدر
ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود
سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۹٫ ای تو کعبه را نگین/ یا امیر المؤمنین
ای تو خلقت را پدر/ وی خلائق را امین
کن نظر ز روی لطف/ به تمام پدران
روز سیزده رجب/ ای امیر مؤمنان

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۱۰٫ تقدیم به پدر حقیقیمان، امام زمان-ارواحُنا فِداه:
ای سفر کرده ی موعود بیا / که دلم در پی تو دربه در است
جان ناقابل این چشم به راه / برگ سبزی به تو، روز پدر است

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۱۱٫ پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون
با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها
هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا

-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

۱۲٫ ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان / ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم / خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم


برچسب‌ها:
[ جمعه 3 تير 1390برچسب:, ] [ 7:7 بعد از ظهر ] [ علی ترکاشوند ]
صفحه قبل 1 ... 57 58 59 60 61 ... 64 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو مطالب
5 تير 1394
0 تير 1394 5 خرداد 1394 3 خرداد 1394 2 خرداد 1394 1 خرداد 1394 7 ارديبهشت 1394 7 فروردين 1394 4 اسفند 1393 1 اسفند 1393 3 بهمن 1393 3 دی 1393 5 شهريور 1393 4 شهريور 1393 6 خرداد 1393 6 ارديبهشت 1393 3 ارديبهشت 1393 7 ارديبهشت 1392 6 ارديبهشت 1392 5 ارديبهشت 1392 4 ارديبهشت 1392 3 ارديبهشت 1392 1 ارديبهشت 1392 7 فروردين 1392 0 فروردين 1392 7 اسفند 1391 6 اسفند 1391 5 اسفند 1391 4 اسفند 1391 3 اسفند 1391
امکانات وب

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 24
بازدید هفته : 64
بازدید ماه : 871
بازدید کل : 41036
تعداد مطالب : 632
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید


استخاره با قرآن
استخاره با قرآن

ختم آیت الکرسی جهت ظهور
بسم الله الرّحمن الرّحیم

اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
امکانات وب
ذکـــــر ایــــام هـــفتـــه
ورق زدن قرآن آنلاین

کد دعای فرج برای وبلاگ

[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ]