وبلاگ رسمی علی ترکاشوند | ||
|
انسان و جادوي رسانه
نويسنده: گلناز مقدم فر پس از ورود مطبوعات به عنوان رسانه جمعي به زندگي افراد جامعه، در اثر پيشرفت هاي فني، ورود رسانه هاي جمعي ديگر نيز امكان پذير گشت. تلويزيون كه در برخي موارد از آن به عنوان پر قدرت ترين رسانه نام برده مي شود، بعد از جنگ جهاني دوم، در حدود سال هاي 1946 وارد زندگي اجتماعي شد. استقبال از اين رسانه، فوق العاده زياد بود؛ به طوري كه امروزه در كشورهاي صنعتي و همچنين در ميان قشر هاي متوسط كشور هاي غيرصنعتي، نه فقط اكثر خانوده ها يك دستگاه تلويزيون دارند، بلكه در مواردي دستگاه هاي گيرنده دوم و سوم تلويزيوني نيز وارد خانه شده است تا هر يك از اعضاي خانواده، بدون ايجاد مزاحمت براي ديگران قادر به تماشاي برنامه دلخواه خود باشند. در دهه هاي اخير، پديده هاي جديدتر در زمينه ارتباطات جمعي امكان ايجاد تغيير عادات تماشاي تلويزيون را به وجود آورده است. در ابتداي رواج تلويزيون و استقبال شديد مردم از آن، در بسياري از مباحث و گفتگوها از آن به عنوان رقيب سرسخت سينما و حتي روزنامه ها (مطبوعات) نام مي بردند. در اين رقابت، هر يك از رسانه ها سعي كردند فعاليت هاي خود را به وجود اين رسانه باعث نابودي رسانه هاي ديگر نگشته است، بلكه در واقع باعث ايجاد تفكيكي ميان كاركرد رسانه ها شده است. به نوعي كه در يك تقسيم بندي بسيار كلي، مي توان ادعا كرد كه كاركرد تلويزيون بيشتر داراي جنبه سرگرمي و تفريحي و كاركرد روزنامه ها بيشتر داراي جنبه خبري، تفسيري و انتقادي است. البته اين تقسيم بندي بسيار گسترده است؛ زيرا امكان وجود ايستگاه هاي تلويزيوني با كاركرد خبري و همچنين وجود روزنامه با كاركرد و جنبه تفريحي و سرگرمي نيز هست. در يك تقسيم بندي بسيار عمومي مي توان از سه كاركرد رسانه ها، كاركرد اطلاعاتي، كاركرد آموزشي و كاركرد تفريحي نام برد. هر چند كه در برخي تقسيم بندي ها از كاركردهاي فرهنگي و تفسيري نيز نام مي برند، حد و مرز ثابتي براي تعيين كاركرد رسانه ها وجود ندارد. در عين حال، بايد توجه كرد كه حتي تقسيم بندي سه گانه تفريحي، آموزشي و اطلاعاتي نيز مغشوش است. زيرا يك پيام اطلاعاتي به خوبي مي تواند جنبه آموزشي داشته باشد. همچنين يك پيام آموزشي مي تواند داراي جنبه هاي تفريحي و سرگرم كننده باشد. تعاريف ديگري نيز مانند تعريف لاسول وجود دارد كه وظايف رسانه ها را مشاهده و كنترل محيط (جمع آوري اطلاعات درباره وقايع مهم) فعاليت هاي تحريري (انتخاب و تفسير اطلاعات و اتفاقات) و انتقال ميراث فرهنگي و اجتماعي جامعه از نسلي به نسل ديگر را مطرح مي كند. چارلز. ر. رايت از سرگرمي به عنوان كاركرد چهارم رسانه ها نام مي برد. رسانه ها از طريق ارائه هنجارهاي خاص اجتماعي به صورت مثبت، به افراد تلقين مي كنند كه رفتار ارائه شده در رسانه، رفتار مناسب اجتماعي است. به اين ترتيب، رسانه با ارائه رفتار مناسب اجتماعي باعث ايجاد همنوايي در افراد مي گردد. كاركرد ايجاد رفتار مناسب اجتماعي باعث ايجاد همنوايي نيز در رابطه با كاركرد انتخابي مطرح شده مي شود. رفتار مورد تائيد اجتماعي، همان رفتار ارائه شده از طريق رسانه هاست. در اين زمينه بايد يادآوري كرد كه در ايجاد همنوايي، نه فقط رفتارهاي ارائه شده در رسانه باعث افزايش همنوايي مي گردد، بلكه ارائه ندادن رفتار، بسيار مهم تر از ارائه آن است. اگر نوع خاصي از رفتار از طريق رسانه ها هرگز مورد انتخاب و پخش قرار نگيرد، در واقع معلوم مي شود كه پديده هايي كه رسانه ها آن را انتخاب و پخش نمي كنند، به اندازه كافي جالب و همه پسند نيستند كه موضوع بحث و صحبت اجتماعي قرار بگيرند. و در عين حال، ارائه نشدن رفتار از رسانه ها خود به معناي رفتار ناهمنوا در جامعه است. زيرا رسانه با پخش رفتارهاي نامطلوب، نه تنها افراد را به ارائه رفتار مشابه تشويق مي كند، بلكه به نوع ديگر امكان ارائه رفتار ناهمنوا را نيز به شدت كاهش مي دهد. رسانه ها از طريق ارائه مسئله، موضوع خاصي كه چگونگي ارائه آن با كاركرد انتخابي رابطه مستقيم دارد، باعث مطرح شدن آن موضوع و اعتبار اجتماعي براي آن مي شوند. نگرش مثبت يا منفي رسانه در رابطه با پديده مورد بررسي باعث مي گردد افرادي كه تا آن زمان تفكر خاصي در مورد آن موضوع نداشتند و هميشه بي تفاوت از كنار آن مي گذشتند، برخورد و نگرش خود را در رابطه با آن مشخص كنند. همچنين، از طريق ارائه رفتار مورد قبول رسانه ها، همنوايي رفتاري نيز در جامعه تبليغ و تشويق مي گردد. در اثر وجود رسانه ها، رفتار همنواي اجتماعي همان رفتاري خواهد بود كه رسانه آن را مطرح كرده و ارزش گذاري مثبت درباره آن انجام داده است. رفتار هاي طرح نشده در رسانه، به نوعي جزء الگوهاي رفتاري همنوا نيست. مرتون و لازارسفلد از كاركرد ديگر رسانه ها به عنوان تاثير بر ذوق و سليقه افراد نام مي برند. رسانه هاي جمعي، بخصوص تلويزيون، بسيار مورد انتقاد قشر روشنفكر جامعه قرار مي گيرند. آنان ادعا مي كنند كه تلويزيون باعث نزول فرهنگ و هنر جامعه مي شود. واقعيت اين است كه رسانه هاي جمعي، توده اي يا مردمي نيست. بلكه بيشتر بدين معناست كه هنر از طريق رسانه ها براي مردم عادي و توده عرضه مي شود. دوراني بسيار طولاني، تا پيدايي رسانه هاي جمعي، هنر خاص قشر و طبقه بالا، اعضاي مرفه و يا برگزيدگان جامعه بود. هنرمندان به دلايل محدوديت هاي خاص، آثار خود را به قشر مرفه جامعه ارائه مي دادند و از طرف آنان مورد تشويق و پشتيباني قرار مي گرفتند. هر شكل از هنر، ادبيات، موسيقي، نقاشي و تئاتر و ... براي طبقه مرفه جامعه بود، زيرا اين افراد از سطح سواد بالاي جامعه زمان خود برخوردار بودند و نه تنها قادر به درك آثار هنري بودند، بلكه مي توانستند هزينه هاي مربوط به آثار هنري را پرداخت كنند. به اين ترتيب، اين قشر از جامعه هنر را در اختيار خود داشت، آن را تشويق مي كرد و باعث پيشرفت هنر مي شد. امروزه، در اثر وجود رسانه ها هنر از كنترل افراد خاص و برگزيده جامعه خارج گشته و در دسترس عموم قرار گرفته است و از طريق مطبوعات و راديو و تلويزيون، آثار هنري همه بزرگان هنر به مردم عادي قابل ارائه است. اما نكته مورد انتقاد در اينجا نهفته است كه اكثررسانه ها هنر را همسطح سواد و درك هنري توده مردم (عامه) ارائه مي دهند. هر چند كه در اكثر كشور هاي صنعتي، پديده بي سوادي وجود ندارد و در ساير مناطق نيز سعي شده است بي سوادي از ميان برداشته شود، اما در همه كشور ها، اكثريت افراد با سواد داراي آن حد از سواد هستند كه به آن با سوادي رسمي مي گويند. اين افراد قادر به خواندن هستند و مفاهيم ساده طرح شده در يك قالب را درك مي كنند؛ اما از درك محتواي كلي مطلب، بخصوص اگر سطح مطالب نوشته شده دشوار باشد، عاجزند. در اين حالت مطلب كلي كه بايد مورد بررسي و دقت قرار گيرد، از ديد آنان پنهان مي ماند و شكافي ميان قابليت خواندن و قابليت درك مطلب به وجود مي آيد. در واقع، عده كمتري قادر به درك مطالب (بخصوص مطالب پيچيده) هستند، اما افراد كمتري با ديد انتقادي به مطالب خوانده شده توجه مي كنند. همين مطلب در مورد ارائه مطالب از رسانه هايي مانند راديو و تلويزيون نيز صدق مي كند. مطالب اين رسانه ها براي عامه مردم است و همه از آن استفاده مي كنند؛ اما عده كمي از افراد با ديد انتقادي به اين مطالب توجه مي كنند. بدون شك در طبقات متوسط و پايين جامعه افرادي وجود دارند كه درك بسيار دقيق و خوب هنري دارند، اما در اين زمينه، تك تك افراد جامعه مورد نظر نيستند.
1- جامعه شناسي وسايل ارتباط جمعي، باقر ساروخاني. 2- دين، فرهنگ و رسانه، عبدالله گيويان. 3- جامعه شناسي رسانه، رسول صمدي. نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|