کارکردهای مشترک عمليات اطلاعاتي و عمليات رواني
دکتر حجتاله مرادی
چکیده
هم اکنون عملیات روانی و عملیات اطلاعاتی به موازات هم در بخشهای نظامی و امنیتی به اجرای وظایف و مأموریتهای خود میپردازند. با وجود این، به نظر میرسد همپوشیهای زیادی بین حوزة کارکردهای آن دو برقرار است. این مرزهای مشترک گاه چنان در هم میآمیزند که تمایز و تشخیص آنها را از یکدیگر دشوار میسازد. این مقاله، نه در مقام ارائه نظریه یا حتی پیشنهاد، بلکه صرفاً در بازخوانی وضعیت عملیات روانی و عملیات اطلاعاتی، اشتراک موجود عناصرکارکردی دو نیرو را به امکان اجتماع ساختاری آن دو، بررسی میکند. گفتنی است تجارب شخصی نویسنده در تکمیل پویش تحلیلی متن بیتأثیر نبوده است.
برخی پيشنهاد ميكنند عرصة كاركردي عمليات اطلاعاتي و شاخة عمليات رواني در يكديگر ادغام شده، در زير چتر يك مفهوم واحد يعني عمليات اطلاعاتي قرار گيرد (کریمینیا، 1383). تركيب منابع، آموزش و در نهايت كاركردها به تلاش عمومي و كلي نیروهای نظامی برای اجرای "جنگ اطلاعاتي" كمك ميكند. برای نمونه، افسران عمليات اطلاعات در زمينة مرتبط با عمليات رواني يعني هنر نفوذ و بازاريابي آموزش ميبينند و در عين حال، هر دو جامعه براي دستيابي به منابع پرسنلي در حال رقابت هستند. معماي ديگر اين است كه عمليات رواني به دلیل پیشینة تاریخی و کاربرد آن توسط حکومتهای سلطهجو با معضل چهره يا تصوير روبهروست اما عملياتهاي اطلاعاتي، مفهومي است كه در سراسر جهان پذيرفته شده و اصطلاحی تهديدكننده نيست. نیروهای نظامی به جاي دامن زدن به رقابت ميتوانند افسران بهتري در عرصه عمليات اطلاعاتي تربيت كنند كه آموزشهاي فرهنگي ديدهاند و در زمينة اعمال نفوذ و بازاريابي نيز مجرب هستند (دانکن، 1382؛ وارد، 2003؛ بابکک، 2004).
اين افسران به خوبي همة عناصر عمليات اطلاعاتي را درك خواهند كرد. برخي معتقدند "عمليات رواني" را به تبليغات، دروغگويي و پراكندن اطلاعات نادرست منحصر است، بنابراین باید تنها نام آن را تغيير داد. اما آنها از يك موضوع مهم غفلت كردهاند، نیروهای مسلح نيازمند تغيير پارادايم در نحوة مفهومسازي عملياتهاي اطلاعاتي هستند (کریس، 1381).
عناصر عمليات اطلاعاتي
به نظر ميرسد آشفتگي فراواني در مورد ماهيت دقيق عمليات اطلاعاتي در نیروهای نظامی وجود دارد. عمليات اطلاعاتي از پنج عنصر تشكيل شده است: عمليات شبكه رايانهاي ، جنگ الكترونيك ، فريب نظامي ، امنيت عملياتي و عمليات رواني . تجربه فعالیتهای نیروهای مسلح در کشورهای مختلف نشان میدهد نيروي دريايي و هوايي بيشترين تخصص را در زمينة عمليات شبكه رايانهاي و جنگ الكترونيك دارند. در بخش عمليات اطلاعاتي، تقريباً تمام افسران شاغل در زمينة عمليات شبكه رايانهاي و جنگ الكترونيك در نيروي دريايي و هوايي آموزش دیده و اعزام میشوند. در همين حال، همة بخشهاي نیروهای مسلح در سطوح يكساني به اجرای امنيت عملياتي و فريب نظامي ميپردازند. اين دو عمليات ماهيتي متضاد دارند: ايمنسازي اطلاعات مرتبط با توانایيها، برنامهها و عملياتهاي خودي در برابر عملیات فريب دشمن در خصوص همين توانایيها، برنامهها و عملياتها. نیروهای نظامی بيشترين نقش را در خصوص عمليات رواني ايفا میکنند. برای نمونه در ارتش امریکا حدود پنج هزار سرباز در يك گروه فعال، دو گروه ذخيره و گروه مشترك حمايتي عمليات رواني حضور دارند. همچنين واحدهايي در نيروهاي متعارف و نيروهاي عمليات ويژه فعال هستند. افسران گروه فعال شاخة عمليات رواني حدود دويست نفر هستند و به همين تعداد نيز افسر عمليات اطلاعاتي در ارتش فعال هستند (هیبلزگری، 1381).
آشفتگي در اصطلاحات
اغلب اوقات، فرماندهان نظامي فعاليتها و فرآوردهها عمليات رواني سنتي را تحت عنوان عمليات اطلاعاتي ميشناسند. برای نمونه، شنیده میشود که در یک رزمایش میگویند: «طي يك عمليات اطلاعاتي، اعلاميههايي را بر سردشمن ریخته و با اعمال نفوذ، آنها را به تسليم وادار كرديم» بهنظر ميرسد گاه در سطوح بالاتر از فرماندهان تاکتیکی و حتی در بین سیاستمداران علاقهاي به استفاده از اصطلاح عمليات رواني مشاهده نمیشود. اين مسئله به معناي فقدان درك صحيح اين اصطلاح يا شايد ارتباط منفي آن با تبليغات است. از سوي ديگر، اصطلاح عمليات اطلاعاتي به طور گسترده در داخل و خارج نیروهای نظامی مورد استفاده قرار گرفته، معناي به کارگیری اطلاعات در جهت اعمال نفوذ را نشان میدهد. اگر سیاستمداران به عمليات اطلاعاتي گرایش یابند، نظامیان نیز ناگزیر از اتخاذ مفهوم و حتی عبارت آن خواهند شد. به یقین "اطلاعات" پژواك كمتر تهديدكنندهاي نسبت به عمليات رواني دارد، به گونهای که برخی کشورها، گروههاي عمليات رواني فعال در سفارتخانهها را "گروههاي حمايتي اطلاعات نظامي" مينامند (مرادی، 1386).
آشفتگی در تعاريف عمليات رواني و عمليات اطلاعاتي با پیدایش مفهومی جديد به نام ارتباطات استراتژيك مضاعف میشود كه نه تنها تعريف آن بلكه انجامش نيز با دشواری مواجه است. برداشتهای زیادی از مفهوم ارتباطات استراتژيك وجود دارد. بسياري اين مفهوم را به اطلاعات و اقدامات طراحي شده براي اعمال نفوذ تعريف ميكنند. بر این اساس، ميتوان گفت كه ارتباطات استراتژيك هيچ تفاوتي با عمليات رواني در سطح استراتژيك ندارد. عملياتهاي رواني استراتژيك در واقع فعاليتهاي اطلاعاتي بينالمللي سازمانهاي دولتي محسوب میشود که به منظور تأثيرگذاري بر نگرشها، برداشتها و رفتارهاي بيگانگان فعالیت میکنند تا حمايت آنها را در دوران جنگ و صلح به دست آورند. اين برنامهها عمدتاً خارج از حوزة نظامي انجام ميشوند اما ميتوانند از امكانات نیروهای نظامی استفاده كنند. برخي معتقدند كه جامعة عمليات رواني دچار معضل برداشت يا ادراك است. يكي از وظايف نيروهاي عمليات روانی اين است كه مشروعيت و اعتبار مأموریتهای عمليات روانی را تضمين كنند. بدون مشروعيت و اعتبار، عمليات روانی نخواهد توانست حمايت افکار عمومی خارجی، مردم کشور آماج يا جامعة بينالمللي را به دست آورد. مشروعيت مهمترين عامل در جلب حمايتهاي داخلي و بينالمللي است. مفهوم مشروعيت وسيعتر از تعريف حقوقي آن در حقوق بينالملل است. مردم كشورها و جامعة بينالمللي بر اساس برداشتهاي خود از اعتبار اهداف و روشها، ميزان مشروعيت را تعيين ميكنند. ادراک نادرست از جامعة عمليات رواني موجب از دست رفتن اعتبار آن میشود که بايد آن را تصحيح كرد (عاصف، 1384؛ نصر، 1383).
در حال حاضر، تعداد زيادي از افسران نظامي در مجلات تخصصي به بررسي عمليات اطلاعاتي، ارتباطات استراتژيك و نحوة نفوذ بر مخاطب خارجي میپردازند. با وجود این، حتی کارشناسان کشورهای مدعی نیز در تمایز مفاهیم و حدود آنها دچار اشتباه میشوند. برای نمونه، مقالهاي در مجله بررسي نظامي تحت عنوان "بازاريابي: جنبة مغفول عملياتهاي اطلاعاتي" كه توسط دو تن از افسران داراي تجربة مستقيم در عمليات اطلاعاتي ارتش امریکا نوشته شده است؛ اينگونه بيان ميدارد، كه «عملياتهاي اطلاعاتي و بازاريابي هر دو داراي هدف يكسان هستند: نفوذ بر مخاطب هدف جهت واكنش مثبت نسبت به پيام» (ص72). به طور مشخص آنها در مورد عمليات رواني صحبت ميكنند. با اين حال، مقالة یاد شده به طور كامل عمليات رواني را ناديده گرفته است. آگاهي ناقص در مورد مردم محلي و چگونگي نفوذ بر آنها همچنان يكي از كاستيهاي جدي عمليات نظامي است».
نیروهای نظامی با برگزار کردن کلاسهای آموزش عملیات روانی براي دستاندركاران نظامي عمليات اطلاعاتي ميتوانند افرادي ماهر در عرصة عملیات روانی در اختيار داشته باشند. با اعتقاد بر این باور شناختی که ادراک همان واقعيت است. اگر افراد فعال در سطوح گردان، تيپ و لشكر تخصص "عملیات روانی" نداشته باشند، اين مسئله به درستي تحقق نمیپذیرد. جامعة عمليات رواني باید اين رشته را براي سایر نیروهای نظامی تبيين كند و اهميت فعالان عمليات رواني را توضیح دهد؟
تغيير در نقشهاي عمليات رواني
واحدها و سربازان عمليات رواني پنج نقش سنتي دارند:
1) تأثیرگذاری بر مخاطبان کشورهای بیگانه: اعمال نفوذ بر مردم كشورهاي خارجي از طریق بيان اطلاعات به منظور تأثیرگذاری بر نگرش، رفتار و دستيابي به پايبندي و عدم مداخلة آنها يا ديگر تغييرات رفتاري مطلوب. اين اقدامات تسهيلكنندة عمليات نظامي هستند، تلفات و آسيبهاي جانبي را به حداقل ميرسانند و اهداف فرماندهان نظامی را مورد حمايت قرار ميدهند (کالین ، 2005).
2) دادن مشاوره به فرماندهان در مورد تأثیرات رواني اقدامات و عملياتها: توصيه به فرماندهان دربارة اقدامات رواني، عمليات رواني و محدوديتهاي تعيين اهداف كه نيروي نظامي ممكن است آنها را اجرا كند. اين اقدامات و محدوديتها تأثيرات منفي و پیامدهای ناخواسته را به حداقل میرساند، به ارادة دشمن براي مقاومت کردن حمله میکند و موفقيت مأموريت را افزايش ميدهد. سربازان عمليات رواني همچنين در خصوص تأثيرات رواني و پیامدهای ديگر اقدامات و عملياتهاي ارتش، توصيههايي را به فرماندهان عرضه ميكنند.
3) ارائة اطلاعات عمومي و علني به مخاطب داخلی و خارجي: فراهم كردن اطلاعات عمومي و علني براي مردم خودی و كشورهاي بيگانه جهت حمايت از اهداف خود احيا يا تقويت مشروعيت، كاهش آلام و رنجها و حفظ و احياي نظم عمومي. فراهم كردن اطلاعات عمومي تأثيرات ديگر اقدامات نظير عملياتهاي مدني ـ نظامي (CMO) را افزايش ميدهد (الکساندر ، 199 و 2005).
4) عمل کردن در نقش صدای فرمانده پشتیبانیشونده برای انتقال مقاصد موردنظر و کسب مشروعیت نزد مردم دیگر کشورها. ارائه خدمات نقش صداي فرماندهان را براي جمعيتهاي بيگانه ایفا میکند و انتقال نيات و كسب اعتبار را تسهیل مینماید. اين توانايي به فرمانده امكان ميدهد تا با هزينه کردن منابع و زمان کمتر به مخاطب بيشتري دست پيدا كند.
5) مقابله با تبليغات دشمن: مقابله با تبليغات دشمن و پراكندن اطلاعات نادرست و متضاد توسط او به منظور نمايش نيات خيرخواهانه و نمايش مثبت و صحيح اقدامات همچنين جلوگیری از قطببندي افكار عمومي و ارادة سياسي کشور توسط دشمن (آییننامه رزمی 05.30-3).
جامعة عمليات رواني باید توانایی انجام وظیفه در مأموریتهای یاد شده را داشته باشد. با وجود اين، به نظر ميرسد برخی از سطوح و بخشهای نیروهای نظامی تلاش ميكنند تا جامعة عملیات رواني را در چارچوب عمليات تاكتيكي همچون ارتباطات چهرهبهچهره، بلندگويي، تهية فرآوردههای چاپي، راديويي و تا حدي تلويزيوني محبوس كنند: در این حال، به نظر میرسد گاه مفهوم مقابله با تبليغات به تعمق و تأملی بیشتر نیاز دارد. مقامات سیاسی اغلب به آنچه در تلويزيون يا گزارشهاي اطلاعاتي در مورد اشاعه فرآوردههای اطلاعاتي دشمن ميشنوند، واكنش نشان ميدهند. آنها به سرعت ميخواهند بدانند كه دستگاه عملیات روانی در پاسخ چه خواهد گفت. تكذيب مستقيم تنها يكي از گونههاي ضدتبليغات است و اغلب بهترين مقابله محسوب نميشود. برخي دیگر از تكنيكهاي مقابله با تبليغات عبارتند از: تكذيب غيرمستقيم، سكوت، تدابير محدودسازي، فريب تقليدي، شرطگذاري، اقدام انحرافي، پيشدستي و حداقلسازي. با وجود این، اغلب از تحليلي كه ميتواند بهترين شيوه براي مقابله با تبليغات را تعيين كند غفلت ميشود. برخی اوقات نیز مجریان عمليات رواني به علت فقدان توانايي در اجراي نقش دوم (توصيه به فرماندهان در خصوص تأثیرات رواني اقدامات و عملياتها)، نميتوانند تخصص ضدتبليغاتي مناسب و كافي را براي فرماندهان فراهم كنند.
نفوذ بر مخاطبان داخلی و خارجی که از وظایف عملیات روانی به شمار میرود در كاركردهای عمليات اطلاعاتي نیز مشاهده میشود. همچنین جامعه روابط عمومي بخشی از فعالیتهای عملیات را بر عهده دارد. در نیروهای نظامی اطلاعات اغلب از طريق افسر عمليات اطلاعات به افسر عملياتي و سپس به فرمانده منتقل ميشود. مشاهده میشود فرماندهان بدون كمك متخصصان عمليات رواني به طور مستقيم تدابیری اتخاذ ميكنند. عملیات اطلاعاتی گاهي اوقات دربر گيرندة بخشهاي تغيير هويت يافتة عمليات رواني است و گاه، دربر گيرندة گروهي از نیروهای فاقد آموزشهاي ارتباطي میباشد. در نیروهای مسلح اين واحدها، نقشهاي سنتي عمليات رواني همچون تحلیل و ارزیابی تأثيرات رواني عملياتها را به فرماندهان ارائه میدهند. حتی فرماندهان وقتي موضوعات مرتبط با عمليات اطلاعاتي حاوي نكات مربوط به عمليات رواني باشد نيز موضوع را به افسر عمليات اطلاعاتي محول ميكنند. به اين دليل كه افسران عمليات اطلاعاتي مسئوليت برنامهريزي و نظارت بر هر پنج رشته عمليات اطلاعاتي را بر عهده دارند و از سوي ديگر، فرماندهان در راستاي عمليات اطلاعاتي ميانديشند و نه عمليات رواني.
رقابت بين عمليات اطلاعاتي و عمليات رواني
آنچنان كه معروف است عمليات رواني به نفوذ و به خصوص بازاريابي مربوط ميشود. فعاليتهاي عمليات اطلاعاتي به طور فزاينده در حال حركت به درون اين حوزه است. امروزه آمادهسازي براي عمليات اطلاعاتي آموزشهايي در حوزة فرهنگ، بازاريابي و مذاكره را نیز دربر میگیرد. بر این اساس، نیروهای عمليات اطلاعاتي به آگاهيها و ويژگيهایي بیش از وظایف پیشین نیاز دارند.
• داشتن مهارتهاي ويژه بازاريابي و رسانههاي بينالمللي،
• برنامهريزي، آمادهسازي و اجراي فعاليتهاي اعمال نفوذ،
• ارتباطات بين فرهنگي و آگاهي فرهنگي،
• در كنار توانایی برقراری ارتباط چهرهبهچهره، بهرهگیری از مترجمان به منظور ایجاد ارتباط نزدیکتر، بايد در طيف كامل عملياتها در سطوح تاكتيكي و استراتژيكي، آگاهي فرهنگي و مؤلفههاي انساني به كار گرفته شود (پیترز ، 2005).
موارد یاد شده با ويژگيهاي خاص متخصصان عمليات رواني در نیروهای مسلح قابل مقایسه است:
• کارشناسان عمليات رواني در زمينة ارزيابي مخاطبان هدف خارجي، تهيه فرآوردهها و برنامههاي عمليات رواني، اشاعه و انتشار فرآوردههای عمليات رواني و هماهنگي فعاليتهاي عمليات رواني در دوران صلح و عمليات جنگي، تخصص دارند.
• متخصصان عمليات رواني بايد مهارتهاي اساسي مرتبط با منطقه خاصي از جهان شامل تسلط بر زبان خارجي، آگاهي سياسي ـ نظامي و ارتباطات بين فرهنگي را در سطح عالي داشته باشند.
• اجرای عمليات روانی علیه جمعیت آماج خارجی نيازمند شناخت نیروهای نظامی، مقامات غيرنظامي، مردم و در صورت وقوع جنگ همکاری آوارگان، پناهندگان و زندانيان سياسي کشور متخاصم است؛ همچنين هماهنگي بينسازماني در داخل کشور خودی ضروری است.
به نظر ميرسد اين مهارتهای بازاريابي، ديگر تنها به جامعة عمليات رواني محدود نيست. متخصصان عمليات اطلاعاتي میکوشند مطالعات رسمی یا شخصی خود را در رشته روابط عمومي و ديگر رشتههاي مرتبط نظير بازاريابي و روابط بينالملل افزایش دهند.
جامعة عمليات اطلاعاتي و جامعة عمليات رواني هر دو با كمبود منابع انساني مواجه هستند. به طور معمول، نیروهای نظامی افسران هر دو جامعه را در واحدها و بخشهاي يكساني به كار ميگيرند. با وجود این، تفکیک جامعه عمليات رواني و جامعه عمليات اطلاعاتي که هر یک ساختار و سازمان جداگانهای را در اختیار دارند تأمل برانگیز است.
عناصر كاركردي عمليات اطلاعاتي و عمليات رواني را در يك حوزه ادغام کرد. در افقی وسیعتر حتی میتوان پیوند دو جامعه را پیشبینی کرد. بخشهايي از نقشه راه عمليات اطلاعاتي وزارت دفاع در ادامه ارائه شده است.
پيچيدگي و رشد فناوري در جنگ الكترونيك، عمليات رواني و عمليات شبكه رايانهاي باعث جدايي متخصصان اين رشتهها از يكديگر شده است. نيروي عمليات روانی براي موفق شدن ناگزیر از بهرهگیری از همة رشتههای یاد شده است. متخصصان این رشتهها، نیروهای عمليات رواني در نظر گرفته میشوند و آنها نیز باید خود را پرسنل اصلي عمليات روانی تلقي كنند (کاپلان ، 2004) .
متخصصان توانایيهاي عمليات روانی در واقع متخصصان كاركردي در يك يا تعداد بيشتري از توانایيهاي عمليات شبكه رايانهاي، جنگ الكترونيك يا عمليات رواني هستند. آنها بايد به عنوان برنامهريزان عمليات رواني به صورت چرخشي به انجام وظايف در حيطههاي مختلف توانایيها بپردازند. همچنین بايد در يكي از رشتههای عملیات روانی تخصص ويژه داشته باشند اما در برنامهريزي و اجراي عمليات روانی در معناي موسع باید، به كسب تجربه ممارست کنند.
نتيجهگيري
این مقاله مدعی است که عرصة كاركردي عملياتهاي اطلاعاتي و شاخة عمليات رواني اشتراکات زیادی دارند. جامعة عمليات رواني دچار معضل برداشت يا ادراك است. اغلب کارشناسان، فعاليتهاي عمليات رواني را صرفاً به مثابه عمليات اطلاعاتي در نظر ميگيرند. بررسي ادبيات نظامي در زمينة عمليات اطلاعاتي و عمليات رواني نكتههاي موازي بسياري را بين اين دو تخصص نشان ميدهد. اما هر دو جامعه براي دستيابي به منابع كمياب انساني رقابت ميكنند. پیوند این دو جامعه صرفنظر از نتايج منفي قابل اغماض آن، ميتواند مزاياي بسياري براي نیروهای نظامی داشته باشد. با اجتناب از به کارگیری دوگانه از متخصصان عمليات اطلاعاتي و عمليات رواني در يك واحد نظامي، صرفهجويي خواهد شد. میتوان متخصصان عمليات اطلاعاتي را با آموزشهاي فرهنگي و بازاريابي به اعضاي شاخه عمليات رواني تبديل کرد. نیروهای عملیات روانی به فرماندهان نزدیکترند. ادغام این دو نیرو موجب میشود افسران عمليات رواني نيز دسترسي بهتري به فرماندهي پيدا كنند. از سوی دیگر نيروي عمليات اطلاعاتي نيز شاهد حضور عناصري از جامعة عمليات رواني خواهد بود. همة اين موارد باعث ارتقاي وضعيت حرفهاي و تخصص فني نیروهای جديد عمليات روانی خواهد شد. شاید مقاومتهای سازمانی از جمله مشکلات ادغام این واحدها در نیروهای نظامی باشد. همچنین ممکن است این کار بسیار دشوار به نظر برسد.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: