وبلاگ رسمی علی ترکاشوند | ||
|
شیعه یعنی دعبل چشمانتظار «بشنو از نی چون حکایت میکند» شیعه را در خون روایت میکند نی حدیث آفرینش، باز گفت باز گفت اما به شرح راز گفت دست حق تا خشت آدم را نهاد بر دهانش نام خاتم را نهاد نام احمد نام جمله انبیاست «چونکه صد آمد نود هم پیش ماست» از مناره پنج نوبت پرخروش نام احمد با علی آید به گوش روز و شب گویم به آوای جلی! «اکفیانی یا محمد یا علی» کیستی ای حامی ختم رسل اول و آخر تویی ای نفس کُل موج هستی، کشتی و دریا تویی حق تویی، پیدا و ناپیدا تویی ای حضورت نقش در آیینهها مهبط تنزیل شوقت سینهها بیخود از خود در بیابان طلب میزنم بر خاک زانوی ادب آفتاب ای آفتاب ای آفتاب از نگاه بندگانت رخ متاب دوش صحرا میکشد آه مرا نالههای گاه و بیگاه مرا نالههایم را به چاه انداختم بادهایم را به راه انداختم یا علی جان تا ز عشقت دم زدم پرسه در شش گوشة عالم زدم از حضیض خاک تا اوج فلک فاش دیدم سرّ الله معک از فروغت دیده ادراک، چاک وز فراقت عدل، مدفون زیر خاک حیدرا یک جلوه محتاج توام دار بر پا کن که حلّاج توام یک دو گام از خویشتن بیرون زنم گام دیگر بر سر گردون زنم گام بردارم ولی با یاد تو سرنهم بر دامن اولاد تو شیعه یعنی شرح منظوم طلب از حجاز و کوفه تا شام و حلب شیعه یعنی یک بیابان بیکسی غربت صدساله بی دلواپسی شیعه یعنی صد بیابان جستوجو شیعه یعنی هجرت از من تا به او شیعه یعنی وعدهای با نان جو کشت صد آیینه تا فصل درو شعیه یعنی عدل و احسان و وقار شیعه یعنی انحنای ذوالفقار شیعه یعنی تندر آتشفروز شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز شیعه یعنی تیغ تیغ موشکاف شیعه یعنی ذوالفقار بیغلاف شیعه یعنی عشقبازی باخدا یک نیستان تکنوازی با خدا شیعه یعنی سابقون السابقون شیعه یعنی یکتپش عصیان و خون شیعه باید آبها را گل کند خط سوم را به خون کامل کند خط سوم، خط سرخ اولیاست کربلا بارزترین منظور ماست شیعه یعنی هفتخطی در جنون شعیه طوفان میکند در کاف و نون شیعه یعنی تشنة جام بلا شیعگی یعنی قیام کربلا شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار صاحب آیینه تا صبح بهار شیعه یعنی سالک پا در رکاب تا که خورشید افکند از رخ نقاب عشقبازان! شور و حال آمد پدید میم و حا و میم و دال آمد پدید آمد آن روز که در ناباوری سرزند از غرب، مهر خاوری راستین مردی رسد با تیغ کج شیعیان: «الصبر مفتاح الفرج» برق تیغم خاک را روشن کند شورهزار تیره را گلشن کند شیعه یعنی دعبل چشم انتظار تا کشد بر دوش خود چلسال دار شیعه باید همچو اشعار کمیت سرنهد بر خاک پای اهل بیت یا فرزدقوار در پیش هشام ترک جان گوید به تصدیق امام این سخن کوتاه کردم والسلام شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام شاعر:مرحوم محمدرضا آقاسینظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|