معلم مظلوم
درس خواندیم و شدیم آموزگار خوش سخن
مرده ی بی گور گشتیم و نداریم یک کفن
در مدارس گل ها را باغبانی کرده ایم
حکمت و فضل و ادب را پاسبانی کرده ایم
این چه تقدیر است یا تدبیر معلم گشته ایم
خرده بردیگر مگیر این تار را ما رشته ایم
روزگار پر فریب ما را به دام خود کشید
ساقی می را چه تقصیری زجام خود چشید
بیش از این گفتار بود آموزگاران عاشقند
این زمان گشتند خوار این هم زبانان لایقند
یاد می آید تو را درس محبت داده ایم
شاد کردیم ما تو را خود را مشقت داده ایم
ما الف بودیم و خود را دال دنیا کرده ایم
پیکر رعنای خود را وقف عقبی کرده ایم
جیب ها خالی شده پزهای ما عالی شده
این دورنگی نیست که او هم مار هم ماهی شده
نردبانی را که تو با دست خویشت ساختی
در قمار زندگی با نردبانت باختی شمع رحمان
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: