وبلاگ رسمی علی ترکاشوند | ||
|
آيا حيوانات نيز تكليف دارند ؟ تكليف مراحلي دارد و هر مرحله ادراك و عقلي متناسب خود مي خواهد ، تكاليفي در قوانين اسلامي است كه بدون داشتن يك سطحي عالي از عقل ، انجام آن ممكن نيست ، اما مرحله پايين تري از تكليف كه مختصري از فهم و شعور براي آن كافي است ، ما نمي توانيم آن را در مورد حيوانات انكار كنيم . همان گونه كه نوجوان 14 ساله كه به سن بلوغ نرسيده اگر مرتكب قتل شود ( عمداً ) در حالي كه زيانهاي اين عمل را مي داند ، مجازاتهاي خفيف تري براي او در نظر گرفته مي شود . پس اگر آيه « وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ . » ، ( تکویر ، 81 / 5 ) را به معناي حشر در قيامت بگيريم ( نه حشر و جمع به هنگام پايان اين دنيا ) يكي از دلايل نقلي اين بحث خواهد بود . (همان ، ج 5 ، ص 6 – 225 ) علامه طباطبايي نيز در تفسيرالميزان حشر حيوانات را طبق آيه فوق تأييد مي كند . ب) مرحلة دوم : 1. نفخ صور دوم : نفخه حيات « ... ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنْظُرُونَ . » ، ( زمر ، 39 / 68 ) 2. زنده شدن همه انسانها . امامان معصوم درباره زندگي برزخي مي فرمايند : زندگي در برزخ « في صوره كصوريه » ، ( بحار ، ج 6 ، ص 244 ) است يعني در بدني همانند همين بدن دنيايي ، فراموش نكنيم بدني را كه در خواب با آن هجرت مي كنيم عيناً مثل همين بدني است كه در اينجا خوابيده يعني بدن سبك عيناً مانند بدن سنگين است . در حديث ديگر مي فرمايد : « في قالب كقالبه في الدنيا » ، ( اصول كافي ، ج 3 ، ص 245 ) زندگي در قالب و كالبدي است همانند همان قالب و بدن دنيايي او . و در حديث ديگر مي خوانيم : « كهيئة الاجساد » ، ( همان منبع ) زندگي در آن عالم در قالبي است همانند بدن دنيايي كه در اصطلاح به آن بدن قالب مثالي مي گويند. بنابراين هم عذاب و فشار قبر و هم شادي ها همه با قالب مثالي و بدن سبك صورت مي گيرد و لذا اگر مرده اي را سوزاندند وخاكسترش را به باد دادند و اصلاً براي او قبري نبود و يا مرده اي را درنده اي خورد و يا به دريا انداختند باز هم فشار و عذاب يا شادي خواهد داشت چون لذت و شادي مربوط به روح است آن هم با بدن سبك و لطيف ، شما با اين بدن سنگين هر رفتاري بكنيد كاري به آن بدن سبك نخواهد داشت . نكتة هفتم : فاصلة ميان دو نفخه چه اندازه است ؟ از آنجا كه حرف عطف « ف » براي فاصله نزديك و « ثم » براي فاصله دور است استفاده مي شود كه فاصله اي وجود دارد اما در بعضي از روايات اين فاصله چهل سال ذكر شده است . [ البته معلوم نيست كه معيار آن سال دنيوي باشد يا اخروي ؟ ] لازم به ذكر است كه هر دو نفخه ناگهاني و بدون هيچ مقدمه اي آغاز مي شود لذا بايد هر لحظه آماده چنان حادثة عظيمي باشيم . ( تفسيرنمونه ، ج 19 ، ص 543 ) 3. نوراني شدن زمين : « وَ أَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا ... . » ، ( زمر ، 39 / ٦٩ ) سه تفسير مهم درباره آيه فوق : الف) منظور از نور رب ، حق و عدالت است كه خداوند زمين را به آن نوراني مي كند . ( علامه مجلسي و زمخشري ) ب) اشاره به نوري غير از ماه و خورشيد كه خداوند مخصوص آن روز مي آفريند . ج) علامه طباطبايي : مراد از روشن شدن زمين به نور پروردگار كه از خصوصيات قيامت است همان انكشاف غطاء و كنار رفتن حجابها و پرده هاست و ظاهر شدن حقايق اشياء و اعمال انسانها از خيرو شر مي باشد. شاهد اين مطلب این آيه است : « لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ . » ، ( ق ، 50 / 22 ) : « تو در اين موضع در غفلت بودي ، ما پرده را از كنار چشمت برداشتيم و امروز چشمت به خوبي مي بيند. » درست است كه اشراق الهي در آن روز همه چيز را شامل مي شود ولي ذكر خصوص زمين در اين ميان به اين دليل است كه هدف اصلي بيان حال مردم روي زمين در آن روز است . ( همان ، ج 19 ، ص 544 ) در كتاب به تفسير اول و سوم اشاره شده است . 4. برپا شدن دادگاه عدل الهي : به اعمال رسيدگي مي شود ، كتابي قرار داده مي شود كه در آن اعمال از كوچك و بزرگ ثبت است . « ... لا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلا أَحْصَاهَا ... . » ، ( كهف ، 18/ 49 ) 5. حضور پيامبران و امامان و گواهان : « وَ أَشْرَقَتِ الأرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْكِتَابُ وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ . » ، ( زمر ، 39 / ٦٩ ) علاوه بر شهادت پيامبران ، شهادتهاي ديگري نيز وجود دارد كه عبارتند از : الف) شهادت فرشتگان الهي : « وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ * كِرَامًا كَاتِبِينَ * يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ . » ، ( انفطار ، 82 / 10-12 ) ب) اعضاي بدن انسان : « الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ . » ، ( یس ، 36 / ٦٥ ) نحوة شهادت دادن اعضاي بدن انسان : اولاً همانگونه كه خداوند هر چيزي را به سخن مي آورد قادر است اعضاي بدن را نيز به سخن آورد . زماني كه چيز پلاستيكي مثل نوار و cd حرف مي زنند حرف زدن اعضا چيز بعيدي نيست . 6. دادن نامة عمل : « ... وُضِعَ الْكِتَابُ ... . » ، ( زمر ، 39 / ٦٩ ) نامه هاي ثبت شده در اين دنيا و جهان ديگر با هم متفاوتند . نامه هاي اين دنيا صرفاً گزارشي از عمل است . كه به صورت كلمات و نوشته درآمده است. اما نامه عمل انسان خود عمل و حقيقت آن را در بردارد و عمل انسان تجسم مي يابد ؛ پس نامه عمل انسان از نوع خود عمل ( عين عمل ) است . يكي از تفاوتهاي اصلي دنيا با آخرت : در دنيا اعمال مختلف در زمانهاي مختلف ، با هم قابل جمع نيستند اما در آخرت همه با هم جمع و حاضر هستندو قابل مشاهده است . نكتة هشتم : چگونه همه اعمال خود را در قيامت به ياد مي آوريم ؟ انسان دو گونه ضمير ( شعور ) دارد : 1- ضمير خود آگاه ( شعور ظاهري ) 2- ضمير ناخودآگاه (شعورباطني) § مخزن تمامي اعمال . تمام مسايلي كه در طول زندگي براي ما اتفاق افتاده از ذهن ما خارج نشده و فراموش كردن آن بدین دليل است كه آن مسايل به ناخودآگاه ذهن رفته و حتي گاهي اوقات ممكن است اين مسايل از ناخودآگاه ذهن به خودآگاه بيايد و آن مورد را به ياد آوريم . ( خواب مغناطيسي ) در قيامت شعور باطني ( مخزن اعمال ) به اذن خداوند آشكار مي شود § منظور از خواندن نامه عمل به ياد آوردن است . 7. قضاوت بر معيار حق : اعمال ، افكار و نيتهاي انسان در ترازوي عدل الهي سنجيده مي شود . « وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَ إِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَ كَفَى بِنَا حَاسِبِينَ . » ، ( انبیاء ، 21 / ٤٧ ) لغات آيه : خردَل : نام گياهي كه دانه هاي بسيار ريز سياه دارد و در كوچكي ضرب المثل شده است. ( تفسير نور ، ج 7 ، ص 460 ) ميزان : به معناي وسيله سنجش ( سنجش هر چيز با وسيله متناسب با آن صورت مي پذيرد ) مثلاً درجه هوا با دماسنج ، اندازه گيري طول با متر ... بديهي است براي سنجش اعمال انسان از وسيله متناسب با آن استفاده مي شود . ( تفسير نور ، ج 7 ، ص 459 ) نكات آيه : 1. آيه بشارتي به نيكوكاران و هشداري به خلافكاران است . هشدار كه هر ذره حساب است در اينجا ديوان حساب و كتاب است در اينجا ( فيض كاشاني) 2. هر عملي كه قابليت سنجش داشته باشد براي خود ميزاني خواهد داشت . ( الْمَوَازِينَ ) 3. حساب خداوند بسيار دقيق است ( مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ ) 4. اعمال ما در دنيا محو نمي شود و در قيامت با آن روبرو هستيم . ( أَتَيْنَا بِهَا ) 5. خداوند هم قادر است ( أَتَيْنَا بِهَا ) هم عادل است ( الْقِسْطَ ) و هم حسابرس ( حَاسِبِينَ ) ، (همان ، ج 7 ، ص 60-459 ) نكتة نهم : اگر حساب خداوند اين قدر دقيق است پس ديگر عفو و كرم الهي چه جايگاه و توجيهي دارد؟ حسابرسي يك اصل است و لطف و بخشش اصلي ديگر كه هر كدام در جاي خود محفوظ است و منافاتي با هم ندارند . ( همان ، ج 7 ، ص 460 ) در بعضي آيات آمده است كه خداوند ميزاني براي گروهي برپا نمي كند . « أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا . » ، ( کهف ، 18 / ١٠٥ ) آيا ميزان براي افراد خاصي خواهد بود ؟ خير ، ميزان براي همه اقامه مي شود ؛ اما از آنجا كه ميزان براي محاسبه اعمال است ، وقتي تبهكار چيزي در بساط ندارد كه ارائه كند و جهنمي بودنش قطعي است ديگر نيازي به برپايي ميزان نيست . (همان ، ج 7 ، ص 460 ) نتيجه گيري : روشن شد كه قيامت در دو مرحلة كلي ؛ مرحله ممات و مرحله حيات صورت مي گيرد . كه مرحلة اول با دميدن در صور و مرگ همه موجودات و به دنبال آن انسانها وارد برزخ شده و ساختار آسمان و زمين دگرگون مي شود و بين فاصله اول و دوم ، فاصله اي طولاني است كه زمينة آمادگي در اين ساختار فراهم شود . مرحلة دوم كه با دميدن در صور آغاز مي شود و همةانسانها زنده مي شوند و زمين به نور پروردگار روشن مي شود كه نتيجه آن كنار رفتن همه پرده ها و حجابهاست و به دنبال آن دادگاه عدل الهي برپا مي شود و لازمة آن حضور پيامبران و گواهان و دادن نامه عمل و در نهايت قضاوت بر معيار حق و عدل است . معيار حق بودن قضاوت سنجش اعمال به واسطة ميزان مي باشد و عدل بودن اين معيار براين است كه تنها قاضي خداوند است . منابع 1. قرآن كريم . 2. علامه مجلسی(ره) ، محمدباقر ، بحارالانوار ، موسسه الوفاء ، 1404 قمری ، 110 جلد ، بیروت . 3. بيدارفر ، محسن ، معجم المفهرس لالفاظ الآيات القرآن ، انتشارات : بيدار ، چاپ دوم . 4. ترجمه مفردات راغب اصفهاني ، مترجم : خسروي حسيني ، سيدغلامرضا ، انتشارات : مرتضوي ، چاپ دوم ، 1374. 5. قرائتي ، محسن ، تفسيرنور ، انتشارات : مركز فرهنگي درسهايي از قرآن ، چاپ ششم ، 1383 . 6. قرائتي ، محسن ، معاد ، انتشارات در راه حق ، 1368 . 7. كليني ، اصول كافي ، ج 4 ، انتشارات : اسوه ، 1383 . 8 . مكارم شيرازي ، ناصر ، تفسيرنمونه ، انتشارات : دارالكتب الاسلاميه ، چاپ سيزدهم ، 1370 .
نظرات شما عزیزان: برچسبها: |
|